مگسسلول Y به رنگ سبز رنگ شده است ، همان رنگی که قبلاً در اتاق خبر استفاده می کردیم. دو نیمکت و یک میز به کف آن پیچ شده است. هیچ چیز حرکت نمی کند. تخت باریک است ، اما من هنوز افتاده ام. وقتی آزاد بودم ، اما در حال حاضر انتظار دستگیری داشتم ، من شوخی می کردم که زندان به من می داد که همیشه از آن کمبود می کردم – سرانجام ، می توانستم بخوانم. اما در اینجا در مستعمره شماره 5 بانوان Rustavi ، من تقریباً دارم بینایی من را از دست دادبشر بنابراین اکنون من در تاریکی تجاوز ، در مورد تاریکی که در سراسر کشور من ، جورجیا قرار دارد ، می نویسم.
تنها پنجره سلول من در نزدیکی سقف قرار دارد. در پنجاهمین سالگرد تولد من ، دوستان و همکارانم در تپه مقابل زندان جمع شدند تا پوسترها و بادکنک ها را نگه دارند. من به صندلی صعود کردم اما کاملاً نتوانستم ببینم. بعداً سلام آنها را در اخبار تماشا کردم.
برای هشت ماه گذشته ، این زندگی من تحت جورجیا بوده است رژیم سرکوبگر: یکی که به دنبال سکوت روزنامه نگاران ، پاک کردن مخالفان و شکستن روح ما است. در 12 ژانویه 2025 ، من به اتهام “حمله به یک افسر پلیس” در طی یک تظاهرات دستگیر شدم. من تقریباً هفت ماه در بازداشت پیش از موعد گذراندم در حالی که این پرونده شنیده می شد. در 6 اوت ، قاضی این اتهام را دوباره طبقه بندی کرد و من در نهایت به جرم کمتر مقاومت در برابر یک افسر محکوم شدم. دریافت حکم دو ساله زندانبشر این به من افتخار مشکوکی می دهد که اولین روزنامه نگار زن زندانی در جورجیا به دلایل انگیزه سیاسی از زمان استقلال این کشور در سال 1991 است. من به من یک توافق نامه دادخواست پیشنهاد شد – پذیرش گناه در ازای حکم سبک تر – اما من امتناع کردم. برای آشتی با بی عدالتی زنده است.
مجبور شدم روشهای جدیدی برای اعتراض به بی عدالتی که این رژیم در معرض آن قرار داده است پیدا کنم. یادم است که اندکی بعد از زندانی کردن ، بند را قطع کردم. آنها به مدت دو دقیقه قیچی به من قیچی کردند ، درست در درب سلول ایستادند و تماشا کردند که چگونه از آنها استفاده کردم. در آن زمان ، آنها چیزهای زیادی را به من پیشنهاد دادند ، اما من فقط 10 لیتر آب گرفتم. من در یک اعتصاب غذا برای 38 روز اول. من اکنون در حال نوشتن این نامه هستم تا به دفاتر ارسال کنم عیاشی، خروجی که من تأسیس کردم ، جایی که دوستان و همکارانم در غیاب من مبارزه را ادامه می دهند.
من لحظات ضعف دارم. بعضی اوقات چشمانم با اشک پر می شود. اما من سعی می کنم مدت طولانی در آن ایالت بمانم. حقیقت این است ، من چاره دیگری ندارم: این دولت نامشروع در تلاش است روزنامه نگاری، حرفه ای که من 25 سال از زندگی خود را به آن اختصاص داده ام. همکاران من به دلیل انجام کار خود در معرض خطر فانی هستند. برای سکوت من اکنون این است که به آنها خیانت کنم ، خودم و حدود 60 نفر دیگر زندانیان سیاسی امروز در جورجیا. در خارج از این دیوارهای زندان ، مردم نه ماه مستقیم به خیابان ها رفته اند. با نگه داشتن پرچم های اتحادیه اروپا در بالا ، آنها توسط توپ آب غرق شده اند ، که توسط اشک های اشک آور خفه شده و توسط پلیس شورش وحشیانه شده است. با این حال آنها از تسلیم خودداری می کنند. عزم آنها امید ما است.
ما قبلاً با انتخاب های وجودی شدید روبرو شده ایم. در سال 1921 ، جمهوری دموکراتیک کوتاه مدت جورجیا با کمک بلشویک های گرجستان توسط روسیه بلعید. در آن زمان ، جوانان نیز با شجاعت در خیابان ها جنگیدند ، فقط برای 70 سال آینده تحت سایه سلطه شوروی ناپدید شدند. اکنون تاریخ تهدید می کند که خود را تکرار خواهد کرد ، با این که روسیه ما را به مدار خود بازگرداند ، به کمک همکاران در دولت خودمان. رژیم به لحن الیگارشی می رقصید Bidzina Ivanishvili، که ثروت خود را در روسیه بدست آورد و همچنان به پیشبرد منافع خود ادامه می دهد. این رژیم مسیر اروپایی ما را رها کرده و ابزارهای حاکمیت روسیه را اتخاذ کرده است: تبلیغ ، سرکوب ، فساد و ترس.
اما جورجیا روسیه نیست و گرجی ها به طور مداوم تاب آوری را نشان داده اند. با وجود بودن در سال 2008 توسط روسیه مورد حمله قرار گرفت، و دستگیری های مداوم و آدم ربایی شهروندان ما در سرزمین های تحت اشغال روسی از اوستیای جنوبی و آبخازیا ، ما هنوز اروپا را انتخاب می کنیم. جوانان جورجیا رهبری این مبارزه با فرسودگی ، علیه ناامیدی و در برابر محاسبه سرد کسانی را که آزادی ما را می فروشند ، رهبری می کنند.
چه کاری می تواند انجام شود؟ از جامعه مدنی محاصره شده جورجیا و رسانه های مستقل ما حمایت کنید. با ابطال سفر بدون ویزا ، شهروندان عادی را مجازات نکنید. آنها را واقعاً مسئول هدف قرار دهید: رویای گرجی مقامات حزب و شبکه های تجاری آنها. برای مردم در خیابان ها ، برای روزنامه نگاران پشت میله های زندان ، برای جامعه ای که از خم شدن امتناع می ورزد ، صحبت کنید.
ارائه پشتیبانی شما به گرجستان نه تنها یک عمل همبستگی است بلکه انتخاب عملی است. یکی دیگر از رژیم های سرکوبگر در این محله ، امنیت خود اروپا را به خطر می اندازد. رها کردن جورجیا اکنون پاداش تجاوز روسیه خواهد بود.
شعار ملی جورجیا “قدرت در وحدت است” است. برای من ، بخشی از اتحادیه اروپا به معنای اشتراک گذاری و کمک به آن قدرت است. ما در دنیای روسیه دیکتاتوری و ترس نیستیم بلکه در خانواده اروپایی ملل آزاد هستیم. از سلول من ، من واضح تر از هر زمان دیگری می بینم که اروپا فقط مربوط به جغرافیا نیست ، بلکه مربوط به ارزش ها است: عزت ، عدالت ، برابری و همبستگی. و در جورجیا ، ما با هر آنچه که داریم – با قلم ، صدای و بدن خود در خیابان ها برای آن ارزشها می جنگیم.
بعد از تبلیغ خبرنامه
مبارزات ما بخشی از مبارزات اروپا است ، زیرا مبارزات اوکراین بخشی از مبارزات اروپا است. و من از شما ، دوستان اروپایی ما می پرسم: دست ما را رها نکنید. با هم ، ما می توانیم تاریکی را شکست دهیم و اطمینان حاصل کنیم که آزادی غالب است. از آنجا که آزادی ، واقعاً ، با ارزش تر از زندگی است.