اول ، کشورهای اتحادیه اروپا که آرزو می کنند باید اتحاد را تشکیل دهید با سایر کشورها در اروپا ، مانند انگلیس و نروژ ، و همچنین در قاره های دیگر-مانند کانادا ، ژاپن ، استرالیا ، نیوزیلند و دیگران ، از جمله کشورهای در حال توسعه-برای ترویج دموکراسی های مبتنی بر قوانین غیرقانونی.
علاوه بر این ، ما را از این فرض نادرست که جهان اکنون ترامپ است ، آزاد می کند ، چنین اتحاد باید به تجارت آزاد و حاکمیت چند جانبه حرکت کند و به تهیه کالاهای عمومی جهانی توجه ویژه کند. با این حال ، بسیار مهم ، این ائتلاف نباید مانند گروه های BRICS که به طور فزاینده ای گروه بندی می شود ، متضاد باشد. در عوض ، باید از همکاری های خوب با ایالات متحده استقبال کند-تا آنجا که واشنگتن آماده است تا پیشرفت هایی را که بیش از هر کشور دیگری از آن ارتقاء داده است ، از جنگ جهانی دوم ، پیگیری کند. و همکاری با کشورهای BRICS نیز باید به حدی تقویت شود که علیه ایالات متحده گرایش نداشته باشد

در مرحله بعد ، هم اتحادیه اروپا و هم G7 باید در هنگام سیاست های خود ، استقلال خود را از سر بگیرند. با توجه به استراتژی ناموفق هدایای پیش بینی شده ، شرکایی که اخیراً از مواضع سیاسی تعیین شده خود خارج شده اند تا امتیازات ایالات متحده را ارائه دهند ، باید مودبانه آنها را پس بگیرند. شهروندان و مشاغل آن کشورها باید دولت های خود را تحت فشار قرار دهند تا این کار را انجام دهند – نه این که آنها را از مالیات های پنهان که در غیر این صورت باید برای یارانه شهروندان و مشاغل آمریکایی بپردازند ، تسکین دهند.
این مورد در مورد حداقل مالیات جهانی است. در اجلاس G7 در کانادا در ماه ژوئن ، همه اعضا درخواست آمریکا را برای معافیت شرکت های آمریکایی از این اولین قدم متوسط در برابر جلوگیری از مالیات و فرار توسط شرکت های چند ملیتی پذیرفتند. اما روش رسمی این امتیاز هنوز در سازمان همکاری و توسعه اقتصادی انجام نشده است. و با توجه به اینکه ایالات متحده این لطف را در G7 بدون تعدیل موضع خود در مورد تعرفه ها همانطور که انتظار می رود ، به دست آورد ، عادلانه خواهد بود اگر کشورهای G7 و اتحادیه اروپا تصمیم به ادامه کار خود نگرفتند.
علاوه بر این ، به عنوان یک امتیاز برای دولت ایالات متحده ، اتحادیه اروپا مالیات دیجیتالی را از لیست منابع بالقوه جدید خود در بودجه بعدی چند ساله خود حذف کرده بود. خوانندگان ممکن است قبل از اینکه بتوانند باور کنند که یک نهاد متعالی ظاهراً مستقل داوطلبانه استقلال خود را به خواست کشور سوم برای یک دهه آینده تسلیم می کند ، این مطلب را بخواند.
اگر یک یادآوری شخصی مجاز باشد ، ما در اوایل دهه 2000 فشارهای مشابه ایالات متحده را در کمیسیون اروپا تجربه کردیم ، از یک رئیس جمهور که بسیاری از آنها پس از شروع دو جنگ – یکی در افغانستان و دیگری در عراق ، ترسیدند. جورج دبلیو بوش ، رئیس جمهور وقت ، به ما هشدار داد كه جرات نكنیم قوانین رقابت اتحادیه اروپا را برای چند ملیتی یا اقتصاد دیجیتال به طور كلی اعمال كنیم. اما در حالی که ما مودبانه گوش کردیم و توجه داشتیم ، با کار خود ادامه دادیم.
و سرانجام ، دفاع وجود دارد. من می خواهم یک نکته را در اینجا تأکید کنم: من تعهد را برای پوشش دادن سهم بالاتر از بار دفاع به عنوان یک هدیه یا امتیاز دهی در نظر نمی گیرم. چندین رئیس جمهور قبل از اینکه ترامپ اروپا را تحت فشار قرار داده بود – و به درستی ، از نظر من.
در حقیقت ، حتی در صورت بعید است که ایالات متحده تقاضای خود را پس بگیرد ، من معتقدم که اروپا باید با آن پیش برود. سیاست خارجی ایالات متحده به طور فزاینده ای بی ثبات می شود ، و ما نباید دفاع خود را در مورد سیاست غریبانه یک ملت بزرگ آویزان کنیم که علی رغم سابقه کمک به نجات ما از نازیسم و فاشیسم و محافظت از ما در برابر کمونیسم اتحاد جماهیر شوروی ، اکنون استراتژی های آینده ای دارد که ممکن است با رژیم های استتار بیشتر از ارزش هایی که برای 80 سال به اشتراک گذاشته ایم ، هماهنگ باشد.