
آیا بزرگ شدن ناتو روسیه را به تجاوز تحریک کرد؟ برخی از تحلیلگران سیاست خارجی هنوز در مورد مسئولیت مشترک غرب در مورد شیوع جنگ در اوکراین سؤال می کنند. در حالی که شکاف مشکل ژئوپلیتیکی اغلب به شکل سؤال فوق می رسد ، همسایگان فوری روسیه به طور کلی این نقطه شروع تجزیه و تحلیل را به اشتراک نمی گذارند. این یک اغراق نخواهد بود که بگوییم آنها سکوت از این سؤال به تحریک می شوند ، زیرا به نظر می رسد که به طور ضمنی فرض می شود که حوزه نفوذ روسیه در اروپای شرقی و مرکزی هنوز وجود دارد. به نام “رئالیسم ژئوپلیتیکی” ، کشورهای کوچک و متوسط از حق خود برای شرکت در تصمیمات کلیدی در سیاست های بین المللی محروم می شوند. آنها از حق حاکمیت برای تصمیم گیری در مورد پیوستن به اتحادهایی مانند ناتو محروم می شوند.
صرف نظر از اختلاف نظرها بین سیاستمداران و مورخان غربی در مورد بزرگ شدن ناتو ، یک چیز مسلم به نظر می رسد: کشورهای اروپای مرکزی و شرقی به خودی خود در مواجهه با این سؤال که ممکن است برای حاکمیت آنها اتفاق افتاده باشد ، به خودی خود ندارند ، اگر آنها برای عضویت در ساختارهای فراگیر مانند اتحادیه اروپا یا ناتو درخواست نکرده اند. پاسخ صرفاً تاریخ یک کشور متعلق به همان منطقه است: بلاروس.
در دسامبر 1991 ، پایان اتحاد جماهیر شوروی استقلال به این جمهوری شوروی سابق. سندی که سرانجام شکست امپراتوری اتحاد جماهیر شوروی را تعیین کرد ، اتفاقاً در بلاروس در یک خانه شکار لوکس در Beovezhskaya Pushcha امضا شد. این توافق نامه توسط بوریس یلتسین از روسیه ، لئونید کراچوک از اوکراین و استانیسلاو شوشکویچ مورد مذاکره قرار گرفت که بعداً اولین رئیس جمهور بلاروس شد.
کشور تقریباً 10 میلیون نفر یک مطالعه موردی بسیار جالب در سیاست اروپا است ، زیرا بلاروس مسیری متفاوت را برای کشورهای همسایه خود انتخاب کرده است. به جای اینکه به ساختارها و ارزشهای غرب بپردازد ، تصمیم گرفته است ضمن حفظ وضعیت خود به عنوان یک حالت حاکمیتی ، روابط خود را با مسکو حفظ کند. امروز می توان گفت که این طرح تا حد زیادی شکست خورده است.
پس از ترک رئیس جمهور شوشوویچ ، الكساندر لوكاشنكو در اولین انتخابات ریاست جمهوری در سال 1994 به قول “بازگشت به اتحاد جماهیر شوروی” پیروز شد. به یک معنا ، او کلام خود را حفظ کرد. او دموکراسی جوان بلاروس را برکنار کرد و به جای اینکه به اتحادیه اروپا یا ناتو آرزو کند ، بیشتر خود را با روسیه مرتبط می کند. در سال 1997 ، پیمان اتحادیه بلاروس و فدراسیون روسیه توسط لوکاشنکو و یلتسین امضا شد و با هدف تعمیق روابط بین دو کشور از طریق ادغام در سیاست های اقتصادی و دفاعی. از لحاظ تئوریکی ، این پیمان اظهار داشت که کشورها استقلال را حفظ می کنند. در عمل ، این به نظر می رسید که دور دیگر ، با بلاروس که بیشتر به فدراسیون روسیه می پردازد. به زودی ، سرکوب شدید مخالفت سیاسی به گونه ای بود که وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا کاندولیززا رایس توصیف بلاروس به عنوان “آخرین دیکتاتوری واقعی باقی مانده در قلب اروپا”. رئیس جمهور بلاروس این کار را به عنوان تعارف در نظر گرفت. او گفت: “من آخرین و تنها دیکتاتور در اروپا هستم.” گفته شدهبشر
به هر صورت ممکن است ، لوکاشنکو سعی کرد کشور خود را تا حد امکان از روسیه جدا کند. اولیه رئیس جمهور بلاروس امتناع شناخت الحاق کریمه از این نظر نمادین بود. فشار کرملین بر مینسک کاملاً مشهود بود ، اما لوکاشنکو بیش از هفت سال در مورد تغییر مرزهای بین ایالتی در اروپای شرقی ساکت ماند.
این وضعیت در سال 2020 تغییر کرد. به طور فزاینده ای غیرقانونی ، لوکاشنکو تقلبی انتخابات ریاست جمهوری اعتراضات جمعی تقریباً او را از قدرت دور کرد. در نهایت ، سرکوب وحشیانه مخالفت را خرد کرد. از دیدگاه حاکمیت بلاروس ، پیشرفت اساسی این واقعیت بود که بدون حمایت مالی و نظامی مسکو ، لوکاشنکو به هیچ وجه قدرت را حفظ نمی کرد.
برای مدت طولانی ، روسیه برای تضعیف بیشتر استقلال بلاروس تلاش کرد. تحت فشار مسکو ، جلسات مربوط به تعمیق “ادغام دولت” به طور مرتب برگزار می شد. در سالهای منتهی به جنگ در اوکراین ، ولادیمیر پوتین سعی کرد محدود شود حاکمیت سیاست انرژی بلاروس.
الكساندر لوكاشنكو از تهدید روسیه آگاه است. او نسبت به از دست دادن احتمالی کل استقلال بلاروس حساس است. وی در برابر پس زمینه بحران گاز 2018 ، وی مطالب زیر را بیان كرد: “ما در خط مقدم هستیم. اگر این سالها زنده نماند و اگر سقوط كنیم ، به این معنی است كه ما باید بخشی از ایالت دیگری شویم ، یا آنها به سادگی پای خود را بر روی ما پاک می كنند.” در بعضی مواقع ، رئیس جمهور بین غرب و روسیه – مانند سال 2019 ، هنگامی که پس از وزارت دفاع خود به دست آورد ، دچار ناراحتی پوتین شد. شروع به مذاکره کرد با ناتو در مورد شرکت در تمرینات صلح آمیز.
انتخابات تقلب در سال 2020 و تضعیف لوكاشنكو راه را برای محدودیت های بیشتر در استقلال این كشور ، به ویژه در مورد ارتش ، باز كرد. از فوریه 2022 کشور تبدیل شد پایه de facto برای عملیات ارتش روسیه علیه اوکراین. نمی توان رد کرد که بلاروس سرانجام توسط روسیه کاملاً جذب می شود. برای کشورهای همسایه بلاروس – اوکراین ، لهستان ، لیتوانی و لتونی – 30 سال گذشته فرسایش تدریجی حاکمیت مینسک به نفع مسکو یک عجیب است یادگار برای دولت بودن آنها
از دیدگاه کیف ، ورشو ، ویلنیوس و ریگا ، بزرگ شدن ناتو و اتحادیه اروپا بود که در اوایل قرن بیست و یکم ، مهمترین ضمانت برای حفظ حاکمیت در منطقه را اثبات کرد. عواقب کل اروپا فرسایش مترقی حاکمیت کشورهای اروپای شرقی و مرکزی به تدریج آشکار می شود. در ماه مه 2023 ، ما شنیدیم اخبار این امر باعث لرزیدن در ستون فقرات شهروندان اتحادیه اروپا می شود: “روسیه با استقرار سلاح های هسته ای تاکتیکی در بلاروس پیش می رود.” اهداف بارز این موشک ها کشورهای ناتو و اتحادیه اروپا یا کشورهایی بودند که مایل به پیوستن به این ساختارها بودند – و بلاروس بار دیگر به اثبات این بود که “راه سوم” بین روسیه و غرب وجود ندارد.
گزیده ای از حاکمیت پس از سانحه توسط Jarosław Kuisz و Karolina Wigura (2023). موجود از Suhrkamp (فقط آلمانی).
دکتری Jarosław Kuisz ، یک تحلیلگر سیاسی است. وی همکار در مطالعات روسیه و اروپای شرقی (REES) در دانشکده دانشگاه آکسفورد برای مطالعات جهانی و منطقه است. کتاب او سیاست جدید لهستان: موردی از حاکمیت پس از سانحه در بین بهترین کتابهای سال 2024 توسط امور امور خارجهبشر
پروفسور کارولینا ویگورا مورخ ایده ها ، جامعه شناس و استادیار دانشکده جامعه شناسی ، دانشگاه ورشو است. او همکار ارشد در مرکز مدرنیته لیبرال در برلین و عضو هیئت مدیره بنیاد Kultura Liberalna در ورشو است.
دنبال کردن ترغیب در xبا وابسته به لینکدینوت یوتیوب برای ادامه کار با آخرین مقالات ، پادکست ها و رویدادها و همچنین به روزرسانی از نویسندگان عالی در شبکه ما.
و برای دریافت قطعاتی از این دست در صندوق ورودی و پشتیبانی از کار ما ، در زیر مشترک شوید: