“ما در مورد ایران چه کاری باید انجام دهیم؟” این یکی از شایع ترین سؤالات این روزها است. من آن را از هر طرف می شنوم ، ایران تلاش خود را برای ساختن سلاح های هسته ای ادامه می دهد ، در عین حال با مذاکره کنندگان آمریکایی در مورد توافق جدید صحبت می کند.
من جواب خوبی برای این سوال ندارم. این به این دلیل است که من 10 سال پیش جواب خوبی داشتم و امروز بهتر نیستم.
اگر توافق هسته ای ایالات متحده و یوروپ ایران در سال 2015 حفظ شده بود ، ما به پایان دوره 10 ساله خواهیم رسید که برخی از تحریم ها و محدودیت ها برای ایران منقضی می شود. ما می دانیم ، یک راه یا دیگری ، آیا ایران به سمت یک راه حل دیپلماتیک برای بسیاری از شیوه های غیرقابل قبول خود حرکت می کند – یا نه.
حالا ما هرگز نمی دانیم. در سال 2018 ، پس از اولین بار به مقام خود رسیدگی ، رئیس جمهور ایالات متحده دونالد ترامپ توافق نامه را لغو کرد.
در سال 2015 ، من شروع به نوشتن مجموعه ای از مقالات با تجزیه و تحلیل معاملات هسته ای ایران و پیامدهای آن کردم. اما اول ، من گامی را برداشتم که در واقعیت عجله و ضرب و شتم امروز روزنامه نگاری بسیار نادر است: من این توافق را خواندم ، که شروع به پایان می کند.
برخی از یافته های من:
- توافق هسته ای ایران 2015 سختگیرانه ترین و سخت ترین توافق من تا به حال خوانده بود که شامل ملتی که در جنگ کاملاً شکست خورده بود ، نبود.
- ماده “غروب خورشید” 10 ساله ، که برخی از محدودیت ها را لغو می کند ، به عنوان پاشنه آشیل آکورد آکورد دیده می شد. همانطور که دیدیم ، 10 سال یک ابدیت در خاورمیانه است و هر چیزی ممکن است ، مانند توافق ابراهیم بین اسرائیل و چندین کشور مسلمان.
- دولت خود ترامپ تأیید كرد كه ایران شرایط توافق نامه را حفظ می كند.
- “بدترین معامله تا کنون” ، همانطور که ترامپ آن را صدا کرد؟ هر “معامله” با تعریف کمتر از حداکثر خواسته های یک طرف است. این یکی ، در هر صورت ، نزدیکتر از آنچه انتظار می رفت برای دستورالعمل های غربی باشد.
- راه پیشبرد باید استفاده از توافق نامه به عنوان نقطه شروع برای دور دیگری از مذاکرات و ساختن آن باشد ، مناطقی که بخشی از توافق نامه نیست ، مانند موشک های ایران و فعالیت های تروریستی آن.
- آیا از استفاده از این معامله به عنوان نقطه شروع چیزی مثبت پدید آمده است؟ گفتن غیرممکن است. اظهار داشت که ، از آنجا که توافق نامه لغو شده است ، ایران با گسترش درگیری ترور و از سرگیری توسعه هسته ای خود در جهت بمب ، رنگهای واقعی خود را نشان داده است.
خیلی آسان است زیرا ، واقعاً ، اگر سالها در مذاکرات سرمایه گذاری کرده اید ، تحریم ها و محدودیت های شدید را جذب می کنید ، فقط برای دیدن همه چیز به طور ناگهانی لغو شده ، آیا حتی می توانید مذاکره در مورد معامله دیگر را در نظر بگیرید و با همان مرد که اولین نفر را لغو کرد؟
ایران امروز
این ما را به امروز می رساند. گفته می شود ترامپ است در نظر گرفتن یک معامله جدید این امر باعث می شود برنامه هسته ای ایران دست نخورده باشد و حتی ممکن است شامل فعالیت های تروریستی یا موشک های آن نباشد. گفتن با ترامپ دشوار است – او لحن خود را سریعتر از DJ در ایستگاه رادیویی مورد علاقه خود تغییر می دهد.
پس چرا ایران با ایالات متحده درگیر است؟ احتمالاً برای خرید زمان برای ادامه برنامه توسعه هسته ای خود ، از زیر تحریم ها خارج شوید و شبکه تروریستی پروکسی خود را که در طی یک سال و نیم گذشته توسط اسرائیل تخریب شده است ، بازسازی کنید.
اما قبل از اینکه کسی بگوید ، “البته ، آنها هرگز در مورد مذاکرات در وهله اول جدی نبودند ، و این همان کاری است که آنها انجام می دهند ،” دوباره به آن لیست نگاهی بیندازید. دولت خود ترامپ تأیید كرد كه ایران تا روزی كه آن را لغو كند ، توافق را درست نگه می دارد.
ایران واقعی کدام است؟ ما هرگز نمی دانیم اگر ایران همیشه از معامله ای که جلوی برنامه هسته ای خود را در ازای کرسی در جدول و روابط منظم با جهان می گرفت ، قابل تحمل بود ، اکنون پس از امتیازات آن یک دهه پیش به توافق رسیده است که منجر به توافق شده است.
پس حالا چه باید بکنیم؟ متداول ترین پاسخ این است که اسرائیل باید از فرصت یک ایران ضعیف ، محروم از دفاع هوایی و پروکسی های تروریستی خود استفاده کند و چراغ های روز را از برنامه هسته ای ایران بمباران کند.
این در چندین سطح اشتباه است.
اول ، ایران منحصراً یک مشکل اسرائیلی نیست. ایران جهان معتدل عرب را مستقیماً و جهان غرب کمتر به طور مستقیم تهدید می کند. اسرائیل قناری در معدن زغال سنگ است ، بیش از اولین هدف تجاوز ایران ، به عنوان نشانه ای از آنچه می تواند برای سایر جهان غرب اتفاق بیفتد.
از نظر عملی تر ، هیچ توجیهی برای درخواست اسرائیل برای رسیدگی به حمله ایران به تنهایی وجود ندارد – و ضد حمله اجتناب ناپذیر را جذب می کند ، که احتمالاً 181 موشک و هواپیماهای بدون سرنشین ایرانی را که در اکتبر 2024 در اسرائیل راه اندازی شده اند ، مانند یک نمایشگر کوچک آتش بازی به نظر می رسد.
بیایید اینگونه بگوییم. سالها پیش ، من یک جلد برای “کتاب سوم” خود را مسخره کردم ، دقیقاً به عنوان یک شوخی. روی جلد عکسی از من است ، Forefinger بلند شده است ، و عنوان این است: “هیچ کس به من گوش نمی دهد!”
اما شوخی نیست. من قبلاً در مورد آنچه باید با ایران اتفاق می افتاد نوشتم و این اتفاق نمی افتد. تنها جایگزین واقع بینانه اکنون این است که ایالات متحده با همه مرگ ، تخریب و سقوط منطقه ای غیرقابل پیش بینی ، حمله به ایران را انجام دهد.
این همان اتفاقی است که شما بدترین نتیجه را فرض می کنید و آن را به عنوان یک پیشگویی خود تحقق می بخشید ، مانند لغو توافق نامه ای که ممکن است کار کرده باشد.
خبرنگار مارک لاوی از سال 1972 خاورمیانه را پوشش می دهد. کتاب دوم وی با عنوان “چرا ما هنوز می ترسیم؟” حرفه خود را بازگو می کند و به نتیجه غافلگیرانه می رسد.