به جای اینکه تعجب کنیم که آیا هنوز هم در آفریقا نقش ایفا می کند ، بهتر است در مورد ماهیت آن نقش ، مشروعیت آن و مهمتر از همه توانایی آن در سازگاری با قاره ای که به سرعت در حال تغییر است ، تأمل کنیم.
آفریقای امروز دیگر حوزه نفوذی نیست که مدتهاست برای دولت های غربی بوده است. در حال تبدیل شدن به یک زمینه داوری است ، جایی که مشارکتها بر اساس نتایج و آینده مشترک ساخته می شوند. در این شرایط جدید ، به نظر می رسد اروپا نفس خود را جلب می کند.
این به معنای انکار روابط تاریخی ، اقتصادی و فرهنگی – غالباً دردناک – است که این دو بلوک را متحد می کند. اما این است که تشخیص دهیم که این پیوندها دیگر برای گفتن داستان کافی نیستند. زبان دیپلماتیک دیگر کار نمی کند. ویزیت مودبانه نیست. آفریقا اکنون به دنبال آسیا ، قدرت های خلیج فارس ، ترکیه و حتی گاهی آمریکای لاتین است.
این متنوع سازی اتحادهای خود و انتخاب شرکای آن است. و این کار را بدون تردید انجام می دهد. مکانیسم های قدرت نرم محدودیت های خود را نشان می دهد: دروازه جهانی با 300 میلیارد یورو برای مقابله با تأثیر چین و ایالات متحده در جنوب جهانی ، قصد دارد تا سال 2027 150 میلیارد یورو به آفریقا اختصاص دهد. ممکن است تعجب کند که چه چیزی این از دست دادن نفوذ را توضیح می دهد.

یک رابطه نیاز به تغییر
برای مدت طولانی ، اروپا با آفریقا به عنوان مکانی برای کمک ، مدیریت مهاجرت یا تنظیم ساختاری رفتار کرده است. به ندرت به عنوان یک شریک استراتژیک برابر. مکانیسم های همکاری در یک ذهنیت “پشتیبانی” پدرانه ، با زبان تکنوکراتیک که نتوانسته است ظهور آرزوهای آفریقایی را در نظر بگیرد ، قفل شده است. نتیجه قطع ارتباط است.
در حالی که پایتخت های آفریقایی به دنبال راه حل های سریع ، مؤثر و ساختاری هستند ، بروکسل هنوز در حال سکونت در مدل های منسوخ است ، که اغلب با اولویت های داخلی دیکته می شود. این بی تحرکی از همه مشکل ساز تر است زیرا سایر بازیکنان به جلو حرکت می کنند.
چین ، امارات متحده عربی و هند در حال سرمایه گذاری ، ساختمان ، گوش دادن و آموزش هستند. این جایی است که انتظار می رود اروپا قدم بردارد. به عنوان مثال ، از نظر اقتصادی ، این واقعیت به خودی خود صحبت می کند: کسری سرمایه گذاری سالانه در زیرساخت های آفریقا از 150 میلیارد دلار فراتر می رود.
پارادوکس این است که اروپا به لطف ریشه های تاریخی و فرهنگی خود ، تمام کارت های موجود در دست خود را دارد. این ارائه دهنده پیشرو در زمینه کمک های رسمی توسعه (بیش از 40 ٪ از کمک های جهانی) و با داشتن سهام بیش از 200 میلیارد یورو ، سرمایه گذار پیشرو خارجی پیشرو در این قاره است.
قاره قدیمی دیگر نمی تواند از “فروش” نزدیکی تاریخی یا ارزش های آن راضی باشد. این باید جای خود را در معماری اقتصادی جدید آفریقا “خریداری کند”. به طور خلاصه ، اشتباه است که بگوییم اروپا محکوم به محو شدن است.
در برخی از کشورها ، یک سرمایه گذار بزرگ و یک اهدا کننده تأثیرگذار باقی مانده است. این سرمایه دارای سرمایه دیپلماتیک ، نهادی و آموزشی قابل توجهی است. اما اگر هیچ چیز در رویکرد تغییر کند ، این پایتخت به آرامی اما مطمئناً از بین می رود.
برای بازیابی جایگاه خود ، اروپا باید تغییر کند. باید از یک رویکرد از بالا به پایین دور شود. این باید از تلاش برای کنترل پویایی آفریقا دست بکشد. این باید برای مذاکره و اشتراک گذاری بپذیرد …