با ما در مرشدی همراه شوید…
در دیری دوردست واقع در دهکدهای سرسبز، زمانی که پادشاهی به نام فریدون بر تخت خود نشسته بود، یک نمایشنامهنویس جوان به نام آریان در حال نوشتن اثر جدید بود. او همیشه وحشیهای جامعه را به یک روایت سرکوب شده ولی پرنشاط تبدیل میکرد.
آریان از آثار معروف آریستوفانس الهام گرفته بود و در نوشتن نمایشنامههای خود، سیستم سیاسی و اجتماعی را به نقد میگرفت. او از طنز و طعنه بهره برده و از فضای فرهنگی و اجتماعی جامعه برای ارائه پیامهای پویایی استفاده میکرد.
یک روز، آریان تصمیم گرفت تا نمایشنامهای با عنوان “شاهزاده بیتاب” بنویسد. داستان درباره یک شاهزاده بود که از زندگی خود خسته شده بود و به دنبال معنای بیشتری در زندگی اشتیاق داشت. او بر خلاف تمایلات پدرش، شاه، به راهی تازه در جستجوی عدالت و آزادی پرداخت.
به تدریج، شاهزاده با دشمنیهای سیاسی و نیروهای تاریک قلمروش روبهرو شد. اما با شجاعت و ایمان به اصول خود، توانست آزادی و عدالت را به دیار خود بازگرداند.
این نمایشنامه شگفتیهای فراوانی برای تماشاگران داشت. آریان با استفاده از شعر و طنز، مشکلات سیاسی و اجتماعی را به نمایش میگذاشت و بر سلطهگری و حکومت ستمگران اعتراض میکرد.
جوانههای انقلاب در دل مردم بهرشد میرسید و از آن روز، تحولات بزرگی در سرزمین شروع شد. آریان با این نمایشنامهی خود، فضای جدیدی از امید و انقلاب را در دهکدهای که زیر سایه تیرگی و تظاهر به ارتباطات عمیقی با آریستوفانس انفاق می کند، برای مردم ایجاد کرد.
همه خوانندگان از آثار شگفتآور آریان خوشحال شده بودند و با احترام به نمایشنامههای او نگاه میکردند. او یک نمایشنامهنویس بزرگ، سرگرمکننده و پرآوازه بود که با اندیشههای نوآورانهاش، جامعه را به فهم بهتری از واقعیتها میرساند.
با ما در مرشدی همراه شوید…