با ما در مرشدی همراه شوید، تا در جستجوی داستانی فراتر از زمان و مکان باشیم. یک داستان فراموش نشدنی، الهام گرفته از آثار شعری بزرگ محمدحسین شهریار و تأثیرات بی پایان آن در ادبیات فارسی.
در یک روز آفتابی و گرم از شهر تهران، یک داستانسرای جوان و پرانرژی به نام سیما قدم به خانهی مرشدی میگذارد. او داستان های بزرگ ادبیات فارسی را دوست دارد و همواره به دنبال یافتن یک داستان بینظیر است که باعث ترغیب و الهام او شود.
سیما با استقبال گرم و دوستانهی مرشد خانه آشنا میشود. مرشد، یک داستانسرای با تجربه و دانش بی پایان است که از زندگی و آثار شهریار با اشتیاق بزرگ میگوید. مرشد به سیما شعرهای زیبا و پرمعنای شهریار را نقل میکند و روایتهای فراوانی از آثار بزرگ او میکند.
در طول شب، مرشد به سیما داستانهای پرسرزندگی از عشق، دوستی، و خیالپردازی ادبی میگوید که با وجود گذشت زمان همچنان در دل هر انسان زنده مانده است. او شعرهای دلنشین شهریار را با احساس و ادبیات خاص خود به سیما میآموزد.
در انتها، سیما با لبخندی بزرگ بر روی لب، به مرشد قول میدهد که داستان های زیبای او را به همهی دوستان و آشنایان خود نیز بگوید. او احساس میکند که اندیشه های شهریار نه تنها ادبیات فارسی را تغییر دادهاند، بلکه مشتاقانه میخواهد این نور و انرژی را به جهان عرضه کند.
با ما در مرشدی همراه شوید، تا از ترکیبی از زیباییهای ادبی فارسی و ارزشهای جهانی الهام بگیریم و در دنیای داستان های بیپایان محمدحسین شهریار سفر کنیم. تصویر بالا تزئینی است.