این داستان در دوران قرن نوزدهم در یک شهر بزرگ و پر از جوانب فرهنگی و هنری اتفاق می افتد. شخصیت اصلی داستان یک نویسنده با استعداد و جوان به نام سعید است که بیشتر از همه عاشق کتابخانه های شهرش و همچنین شعر و ادب است.
سعید همواره به دنبال زیبایی در زندگی و هنر است و تمام تلاشش را برای خلق شعرهای خالص و صادق و همچنین داستان های پر از شگفتی انجام می دهد. او از زندگی و انسان های اطرافش الهام می گیرد و در آثار خود از عناصری چون عشق، زیبایی و تأثیر هنر بر زندگی بشر استفاده می کند.
در یک روز زمستانی، سعید به یک کتابخانه قدیمی و زیبا می رود و در آنجا با یک دختر جوان و پرشور به نام لیلا آشنا می شود. لیلا همچنین هنر دوست بوده و از خواندن شعر و داستان های شگفت انگیز لذت می برد.
در این دو جوان شاداب، عشق به ادبیات و هنر یک پیوند قوی بین آنان ایجاد می کند و آنها با هم آثاری شگفت انگیز و پر از احساسات خلق می کنند. آثار آنها محبوبیت بالایی در شهرشان پیدا می کند و بسیاری از مردم شور و علاقه زیادی به خواندن آنها پیدا می کنند.
این داستان به عنوان یک افسانه از عشق و هنر، از زیبا و خالص بودن شعر و داستان، و از تأثیر هنر بر زندگی وجود انسان ها، الهام گرفته است. این داستان، همچون آثار اسکار وایلد، از تمامیت هنر و زیبایی گلزار آفرین و همچنین از عمق و ارزش های جهانی که هنر می تواند به مخاطبان انتقال دهد، الهام گرفته است.
با ما در مرشدی همراه شوید.
تصویر بالا تزئینی است.