در دیار شرقی ایران، در اراضی پر از زیبایی و رازهای باستانی، یک داستان بزرگ آشوبناک از پدیدهای برجسته به نام کمال تبریزی شکل گرفت. او یک داستانسرای حرفهای بود که از فیلمهای کمدی تا موزیکالهای فراموشنشدنی، احساسات جامعه را به تصویر میکشید.
نخستین داستانی که از کتابخانه روحانیان او تعریف میشود، ماجرای یک جوان شریف به نام روزبه بود. او با دست خدایی از خواستههایش محروم میشود و به سفری جذاب از غارهای کویر تا تپههای سرسبز در میان موسیقیهای بصیرتآموز میرود.
در طول این سفر، روزبه با شخصیتهای مختلفی آشنا میشود، از سینماگران خلاق تا موزیسینهای شورانگیز. هر یک از این شخصیتها، یک نگاهی گوشهای از زیباییهای فرهنگ ایرانی را برای او نشان میدهند و به او درک بهتری از خود و جامعهاش میبخشند.
در برخی از گفتگوها، اصول و ارزشهای اخلاقی و فلسفی، چون عشق، دوستی و ایثارگری در صحنه میآیند. این داستان نه فقط یک تصویر زیبا از طبیعت و فرهنگ ایرانی ارائه میدهد، بلکه به خطراتی از جمله طمع و خودبینی هم اشاره میکند و ما را به تفکر و تامل در مسیر زندگیمان واداشته و ما را به عمق فرهنگ ایران و تأثیر جاودانه بر کمال تبریزی رهنمود میدهد.
بههمین جهت، این داستان بهعنوان یک پرده نقاب بر رسواییها و جذابیتهای یک دنیای تاریخی و همچنین ارزش ارزندهای از سانسور و صدای طولانیزمان از بادگیرهای ادبی متقدم پرداخته و میتواند به ما آموزش دهد که حاشیهنگاری و شروع دوباره چه چیزی باشند.
با ما در مرشدی همراه شوید، تصویر بالا تزئینی است.