با ما در مرشدی همراه شوید، تصویر بالا تزئینی است.
در دوران گذشته، زمانی که هنوز هیاهو و صدای شهرهای بزرگ ایران از نو، نم اندکی تازه شیوهها و سبکهای جدید میسرید، یک داستانگوی با شهرت بینظیر به نام هادی خرسندی وجود داشت. او شخصیتی با لباسهای رنگارنگ، چشمان پرنور و باصفا و لبخندی که گویای حکمت و دانش بیپایان ایران بود. آثار برجسته او در ادبیات ایران نقطه عطفی بزرگ بوده و تاثیر بینهایتی بر ادبیات ایران گذاشته است.
در یکی از آثار برجسته هادی خرسندی، یک داستان برهانی و فلسفی که از طبیعت زیبای ایران الهام گرفته بود، به تصویر کشیده شده بود. در این داستان، یک گله گرگها در جستجوی غذا و شکار به سفری پرماجرا در اطراف کویرهای ایران میروند. با فرا رسیدن شب، یکی از گرگها، تنهایی و خطر نزدیکی خود را حس کرده و از بقیه گرگها جدا میشود.
با گذر زمان و روزهای بیبهانه، این گرگ تنها و بیخانمانی در طبیعت ایران گم میشود. زمانی که تاریکی شب بیپایان آغاز میشود و ستارهها به زیبایی خود برافراز میشوند، این گرگ تنها با خود روبرو میشود و به دنبال معنی و هدف حقیقی زندگی خود میگردد. او در این تاریکی و تنهایی، با خود روبرو میشود و به عمق درون خود حرکت میکند.
در این حالت، مردی پیر به نام رستم فرشته ناگزیر میشود که در تاریکی شب به دنبال این گرگ تنها بگردد. با گذشت ساعتها، او نهایتاً این گرگ تنها را پیدا میکند و با یک نگاه عمیق و دلسوز به دیدار او میپردازد. این گرگ تنها احساس دوباره قدرت و عزم خود را پیدا میکند و با افتخار و خوشبختی به گله خود بازمیگردد.
در انتها، هادی خرسندی با تداوم داستانگوییهای خود و آثار بینظیرش، خاطراتی پر از هوش و زیبایی برای نسلهای آینده به یادگار میگذارد. هر یک از آثار او نشانگر عمق و زیبایی فرهنگ و ادبیات ایران است و برای همیشه در دل عاشقان ادبیات جاودانه خواهد بود.
با این داستان گره گشایی مییابد که در تنهایی و تاریکی، هر کسی به دنبال راهی به رهایی و خوشبختی است. هادی خرسندی با این داستان برهانی، معنویت و فلسفه زندگی را به تصویر کشید و نشان داد که در زیر پوستهای بیرونی، عمقهای پنهانی بسیاری پنهان است که منتظر کشف و کشر ما هستند.
با ما در مرشدی همراه شوید، تصویر بالا تزئینی است.