با کاخ سفید که به اتهام آتش بس طولانی مدت در غزه ، بازگشت گروگان ها و پس از قطع درگیری باز و مستقیم بین اسرائیل و ایران منجر شد ، امید به خوش بینی در منطقه ای وجود دارد که بدبینی تنظیم پیش فرض است. علیرغم تلفات سنگین درگیری های اخیر ، یک چشم انداز جدید ژئوپلیتیکی در خاورمیانه شکل می گیرد – یکی که نوید تحول ماندگار را در اختیار دارد. آن را خوش بینی محتاطانه یا حتی زودرس بنامید ، اما نادیده گرفتن علائم دشوار است.
از بسیاری جهات ، رویارویی اسرائیل با ایران ، به همراه جنگی که از 7 اکتبر آغاز شد ، یک تغییر تکتونیکی در پویایی خاورمیانه است.
این کار با یک تصمیم سرنوشت ساز توسط یحیی سینوار آغاز شد ، حماسرهبر غزه-تصمیمی که آبشار را در سراسر محور مقاومت به وجود آورد. آنچه که به نظر می رسید یک ایزوله ، اگر وحشیانه باشد ، افزایش اکنون بیشتر شبیه به اولین دومینو در پرده برداری از یک تراز کلی منطقه است.

Andrew Caballero-Reynolds/AFP از طریق Getty Photographs
حتی اگر جمهوری اسلامی ایران دست نخورده باقی بماند ، عواقب این درگیری ها احتمالاً آن را به شدت تضعیف می کند. ایران ممکن است از زرادخانه وسیعی که برای ده ها سال در آن سرمایه گذاری کرده است ، پدیدار شود. اکنون ممکن است تریلیون دلار در نفوذ منطقه ای از بین برود.
برای اسرائیل ، ضرورت فوری این است که جنگ غزه را به نزدیک و امنیت بازگرداندن گروگان ها نزدیک کند. اما حتی این کار اکنون توسط یک منظره خطرناک منطقه ای تغییر یافته است. معادله بازدارندگی همانطور که اتاق اسرائیل برای مانور استراتژیک است ، تغییر کرده است.
با این حال ، بسیار مهم تر فرصتی است که در این لحظه برای تنظیم مجدد طولانی مدت ارائه می دهد. صفحات تکتونیکی خاورمیانه در حال تغییر است. تضعیف ایران و متفقین آن فضایی را برای حلقه گسترده ای از عادی سازی ایجاد می کند. توافق نامه های ابراهیم به زودی ممکن است شامل عربستان سعودی باشد – و به طور بالقوه حتی کشورهایی که مدتهاست مانند سوریه و لبنان در دسترس نیستند.
محروم از حمایت مالی ایرانی ، حزب الله ممکن است خود را با یک حسابداری روبرو کند. هنگامی که یک نیروی بی ثبات کننده غالب ، اکنون باید نقش خود را در سیستم سیاسی شکستگی لبنان دوباره ارزیابی کند – شاید حتی با فشار برای خلع سلاح یا ادغام سیاسی به شکلی که مدت ها در برابر آن مقاومت کرده است ، روبرو شود.
در صورت وقوع نقطه عطف نهایی-اگر رژیم ایران فروپاشید و با یک رهبری اساساً متفاوت جایگزین شد-ایران خود می توانست مرحله منطقه ای را نه به عنوان اسپویلر ، بلکه به عنوان یک شریک بالقوه در دوره جدید و پس از توکراتیک مجدداً بازگرداند.
در چنین سناریویی ، اسرائیل خود را در موقعیتی پیدا می کند که هرگز تصور نمی شد: کاملاً در منطقه یکپارچه شده است ، نه تنها از نظر دیپلماتیک بلکه از نظر اقتصادی. تجارت ، زیرساخت ها و مشارکتهای نوآوری می توانند از کوههای افغانستان تا سواحل تل آویو امتداد داشته باشند. فقط باید پتانسیل اقتصادی چنین راهرو را تصور کرد.
و فلسطینی ها چیست؟ جناح های سخت ، که از پشتی خارجی محروم شده اند ، منزوی می شوند. برای بقیه ، یک ترتیب موقت طولانی مدت که استقلال کامل سیاسی و نیمه صدفی را ارائه می دهد ، و حقوق مدنی تضمین شده می تواند به واقع بینانه ترین مسیر پیش رو تبدیل شود. در چنین شرایط منطقه ای ، احتمال سعادت فلسطین – همزمان اسرائیلی ، سعودی ، اماراتی و حتی رشد ایران – دیگر نمی توانست خیالی باشد.
این آرمانشهری ساده لوحانه نیست. این یک شناخت است که گاهی اوقات ، خارج از درگیری طولانی ، امکانات جدید بوجود می آید. خاورمیانه قبلاً در اینجا بوده و چنین لحظاتی را خراب کرده است. اما این بار ، شاید ، قطعات برای دوام تر شدن در جای خود قرار می گیرند.
دکتر شوکی فریدمن مدیر کل است در موسسه سیاستگذاری مردم یهود و یک مدرس ارشد حقوق در مرکز دانشگاهی پرز. وی رئیس سابق کمیته دولت اسرائیل در مورد تحریم های ایران است و به ریاست وزارت بین المللی و خارجی دفتر نخست وزیر اسرائیل رسید.
نظرات بیان شده در این مقاله خود نویسنده است.