در حالی که دولت درگیری را به عنوان یک پیروزی استراتژیک به تصویر می کشد ، شواهد و مدارک حاکی از آن است که جامعه ای مورد ضرب و شتم ، خسته و به طور فزاینده ای سرخورده قرار می گیرد.
زندگی روزمره دشوارتر شده و با کمبود آب مزمن و برق ، سخت تر شده است. با این حال ، با وجود سختی ها ، اعتراضات نادر است.
در زیر این آرامش یک ناامیدی عمیق تر است ، دائماً در رسانه های اجتماعی و توصیفات ابراز می شود ارسال شده به پخش کننده های فارس فارس مستقر.
بدون پناهگاه ، بدون پاسخ
در حالی که رسانه های دولتی همچنان به تجلیل از نیروهای مسلح و رهبر عالی ادامه می دهند ، بسیاری از آنها واقعیت متفاوتی را به یاد می آورند: حملات موشکی بدون پناهگاه های بمبی ، دفاع هوایی ناکارآمد و جنگی که بدون حمایت عمومی انجام می شود.
اقامت سه هفته ای رهبر عالی در یک پناهگاه زیرزمینی به نمادی از عایق نخبه تبدیل شد. در زمین ، هزاران خانه آسیب دیده یا از بین رفتند و تلفات آن هنوز گزارش نشده است.
حمایت دولت از بازسازی آهسته و نامشخص بوده است ، و باعث ایجاد مقایسه با Khorramshahr ، تمرکز جنگ در جنگ ایران و عراق می شود که بیشتر دهه ها پس از جنگ ایران و عراق خراب است.
از این امر خودداری می کند که “خانه های اسرائیلی نیز نابود شده اند” راحتی کمی به همراه آورده است.

اختلال اقتصادی ، انحراف رسمی
در پایان جنگ 12 روزه ، اتاق بازرگانی ایران تأثیر جدی این جنگ را تأیید کرد: تجارت مختل ، بازگرداندن ارز و اعتماد به نفس سرمایه گذار را متزلزل کرد.
عیسی منسوری ، رئیس مرکز تحقیقات اتاق گفت: “اقتصاد تحت رهبری دولت نمی تواند اوضاع را بهبود بخشد.”
این هشدار از این دیدگاه از بازار و بورس اوراق بهادار تهران تکرار می شود: این که حتی شوک های ژئوپلیتیکی محدود می توانند واردات و تجارت روزانه را از بین ببرند.
تأخیرهای بازنشستگی یکی دیگر از نقاط فلش است.
گزارش 23 ژوئیه توسط خبرگزاری ایالتی ایلنا نشان داد که برخی از بازنشستگان هنوز منتظر پرداخت ماه آوریل بودند. خسارت زیرساختی در تهران گسترده است – بیش از 3000 واحد مسکن به تنهایی در منطقه 4 مورد اصابت قرار گرفتند و جدول زمانی مشخصی برای تعمیر وجود نداشت.
برای مهار بحران ، مقامات بی سر و صدا “تعطیلات” غیر رسمی در تهران را اعلام کردند و ضمن جلوگیری از شفافیت ، فشار آب و برق را کاهش می دهند.
رئیس جمهور پشکیان ادعای الجزیره اینکه اسرائیل منابع آب را برای محرومیت از ایرانیان از دسترسی بمباران کرد ، مورد تمسخر گسترده قرار گرفت و به عنوان منحرف از دهه های سوء مدیریت داخلی تلقی می شد.
رسیدن به جنگ به زندگی خصوصی
مطالعه ای توسط آکادمیک Momeneh Baseri ، “جنگ ایران و اسرائیل و تغییر در سبک زندگی ایرانیان” ، که در تاریخ 21 ژوئن توسط دانشگاه آزاد منتشر شد ، تأثیرات گسترده اجتماعی جنگ را نشان می دهد-حتی در میان کسانی که از خط مقدم هستند.
با استفاده از تحقیقات میدانی و جامعه شناسی بحران ، Baseri چندین روند را مشخص کرد:
- کاهش سفر علیرغم کمپین های رسمی ترویج گردشگری داخلی.
- انباشت گسترده مواد غذایی ، سوخت و دارو ، کمبودهای بدتر.
- استفاده از رسانه های سنبله، به ویژه در مورد سیستم عامل های اجتماعی و رسانه های مستقر در خارجی
- خوش بینی محو، با ازدواج ، سرمایه گذاری و مهاجرت همه از عدم اطمینان ابراز می شوند.
سینماها و سالن های کنسرت خالی هستند. در جای خود: آیین های مذهبی مستقر در خانه ، سیستم عامل های جریان و فرهنگ رو به رشد انزوا.

توهم عادی بودن
حتی تلاش برای به تصویر کشیدن مقاومت در برابر عقب نشینی کرده است.
ویدئویی که اندکی پس از آتش بس ضبط و منتشر شده توسط روزانه هام-میهان ، خیابان های آرام و مغازه های تعطیل شده را نشان داد.
یک گزارش دیگر توسط انتشارات آنلاین معتدل ASR ایران ، ساکنان برگشتی را نشان می دهد – برخی از آنها تسکین یافته و بسیاری از مهارک ها برای اعتصاب بیشتر. یک مرد در دوربین گفت: “بازگشت به دوربین ، حتی به یک خانه ناامن گفت:” بازگشت خوب بود. “
ناظران خارجی اضطراب را تأیید می کنند.
دن هیرشفلد ، دویچه ولل ، تهران را “در حالت هشدار مداوم” توصیف کرد ، و بسیاری از آنها به دنبال ترک و استرس اقتصادی به وضوح عمیق بودند.
خواستار تغییر اساسی است
انتقاد از روایت دولت در حال افزایش است.
جامعه شناس ، تقد آماکی ، در حال نوشتن در فارارو ، خواستار انتقال “از جنگ ایدئولوژیک به بازسازی ملی” شد.
خواستار توانمندسازی طبقه متوسط کنار گذاشته شد و هشدار داد که این جنگ ایران را ناتوان کرده و قادر به تأمین نیازهای اساسی نیست.
مهمتر از همه ، برخی از صداهای مخالف – در کنار و خارج از ایران – اکنون در مورد آنها بحث می کنند تشکیل “مجمع مشروطه”.
گرچه با احتیاط قاب بندی شده است ، اما مشخص ترین نشانه باز شدن در برابر تغییر ساختاری است.
علیرغم ادعاهای ثبات ، جمهوری اسلامی ممکن است از زمان بمباران سال 1981 که بیش از 70 مقام ارشد را که توسط سازمان موژدین مردم ایران یا MEK ادعا شده بود ، در شکننده ترین نقطه خود قرار دهد.
سپس ، این سیستم یک رهبر کاریزماتیک در روهله خمینی و غیرت انقلابی داشت. اکنون ، آن را توسط یک رهبر عالی و به طور فزاینده ای جدا شده و بدون هیچ مسیری مشخص به جلو هدایت می شود.