تهران-جنگ ایران و اسرائیل بیش از 40 روز پیش به پایان رسید ، اما شما نمی دانید که آن را از طریق تهران قدم می زند. متروها و اتوبوس های بسته بندی شده پایتخت مملو از افرادی است که زندگی روزمره خود را می گذرانند و به نظر می رسد به سختی کسی در مورد 12 روز که در حال شنیدن مدام از دفاع هوایی فعال است صحبت می کند.
اما در خارج از مرزهای ایران ، موضوع به همان اندازه در طول جنگ جاری است. در پادکست ها و کانال های مستقل YouTube ، یک سؤال مشترک این است که چگونه تاریخ پس از درگیری با اسرائیل ، مخالفت ایران مستقر در غرب را به یاد خواهد آورد. یکی از پادکسترها به یک میهمان مورخ اظهار داشت: “تاریخ بسیار مستقیم و وحشیانه است.” “آیا فکر می کنید کسی در آینده از مخالفت ایران صحبت خواهد کرد؟” او پرسید. میهمان به سادگی سرش را تکان داد و پاسخ داد: “نه”
در بیشتر چهار دهه گذشته ، مخالفت ایران در غرب – که عمدتاً از وفاداران سالخورده شاه و روزنامه نگاران و فعالان جوان تر که قبل از هماهنگی با دولت های خارجی شروع به کار خود در ایران کردند ، تشکیل شده است – در چالش هایی برای متحد شدن تکه تکه شده و به چالش کشیده شده است. با این حال ، به نظر می رسد که در طول جنگ اخیر ، اجماع در بین بسیاری از این مخالفان پدیدار شد: آن تجاوز علیه ایران و کشتار ایرانیان توسط حملات هوایی اسرائیل ، که حداقل 1026 نفر جان خود را از دست می داد ، خوب است تا زمانی که به معنای جمهوری اسلامی باشد.
با کمال تعجب ، این دیدگاه با کسانی که در داخل ایران بودند طنین انداز نبود. دلخوشی های پسر شیط در حال نگه داشتن یک مطبوعات پر از روزنامه نگاران غربی در طول جنگ ، از مردم می خواستند که علیه جمهوری اسلامی “برخاستند” ، دورترین چیز از ذهن ایرانی ها بود که زندگی آنها مختل شده بود ، که از خود و خانواده هایشان می ترسیدند و صحنه های همسایگی های تصادفی ترهن را که در ویرانه ها قرار داشتند ، عزاداری می کردند. در حقیقت ، در داخل ایران مردم همواره اعتبار کمی به مخالفان مستقر در غرب داده اند.
سارا ، کارگر اداری در دهه 40 ، اصالتاً اهل ایران شرقی و ساکن دیرینه تهران گفت: “من نمی دانم که این دلقک در حال فکر کردن است.” “برخی می گویند من خیلی خشن هستم ، اما من واقعاً معتقدم که هرکسی که این کشور را ترک کرده و زندگی خود را در خارج از کشور ساخته است ، دیگر حرفی برای گفتن ندارد. پسر شاه و بسیاری از این اعضای به اصطلاح مخالف ، پس از سوگند دادن به سوگند برای محافظت از منافع آمریکایی ، شهروند شدند. این همه آنها هستند: آمریکایی ها.”
آنچه شاید بسیاری از ناظران نتوانستند پیش بینی کنند این بود که تراز مخالفان با اسرائیل نیز ایرانیانی را که در خارج از کشور زندگی می کنند ، بیگانه می کند ، که بیشتر آنها در ایالات متحده و اروپای غربی ساکن هستند.
در حالی که حدود 80،000 ایرانی در سال 2022 در یک تظاهرات در برلین شرکت کردند و خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی شدند ، براساس گزارش های آلمانی ، یک گردهمایی مشابه در مونیخ ماه گذشته در بهترین حالت فقط حدود 300 نفر را به خود جلب کرد. من به یکی از اقوام دوردست که می دانستم در تظاهرات برلین بوده ام تا بپرسم که آیا او نیز در گردهمایی مونیخ نیز شرکت کرده است یا خیر. او در مورد متن گفت: “من نیستم.” “من هرگز دیگر در هر چیزی که این خائنان سازماندهی می کنند شرکت نخواهم کرد.”
آینده مخالف
اکنون می دانیم که مخالفان ایران مستقر در غرب از اسرائیل در طول جنگ حمایت کردند و امیدوارند که جمهوری اسلامی را جایگزین کنند. دولت ایران پیروز شد. مخالفان حمایت عمومی را در غرب از دست دادند و احتمالاً به عنوان خائن در تاریخ به یاد می آورند. اما آیا آنها می توانند در آینده نزدیک از این زخم خود به درون خود بهبود یابند و حتی به عنوان مخالفان صرفاً به دست آورند؟ یکی از اعضای سابق سازمان مجاهدین-خالق (MEK) معتقد است که احتمالاً نمی توانند.
ابراهیم خووداباند ، که سالها یکی از اعضای برتر این گروه بود ، توضیح داد: “آخرین نی برای افرادی که در دهه 1980 MEK را مشاهده می کردند ، پشتوانه گروه صدام حسین در هنگام حمله به ایران بود. پس از گذشت تقریباً چهار دهه ، همه هنوز هم مك را به عنوان خائن به یاد می آورند.”
MEK ، یک سازمان تروریستی که مسئول کشته شدن بیش از 24000 ایرانی است ، در ابتدا برای مخالفت با رژیم شاه تشکیل شد. با این حال ، آنها پس از عدم تأمین یک جایگاه سیاسی پس از انقلاب ، علیه جمهوری اسلامی روی آوردند و از آن زمان تاکنون از خارج ایران فعالیت می کردند. اعضای MEK در حال حاضر در اردوگاه هایی در آلبانی مستقر هستند در حالی که رهبری وقت خود را در کشورهای غربی می گذراند.
اگرچه MEK خود را به عنوان یک گروه مخالف معرفی می کند و در حال حاضر توسط کشورهای غربی به عنوان چنین شناخته می شود ، حتی کسانی که انتقادی به جمهوری اسلامی دارند ، در طی این سالها به طور فزاینده ای از این سازمان فاصله گرفته اند. بیشتر آنها مایل به ارتباط عمومی با گروه نیستند ، حتی اگر همکاری در پشت درهای بسته اتفاق بیفتد. خداباند اظهار داشت: “شما به سادگی نمی توانید خود را پس از خیانت ، حداقل با ایرانیان ، دوباره معرفی کنید.”