سالها پس از بازگشت طالبان به قدرت در کابل ، افغانستان در حالت شکننده انتقال باقی مانده است ، که مانع از حفره های نهادی و چالش های حاکمیتی می شود. از مهمترین آنها ، نیاز به حرفه ای سازی نیروهای امنیتی آن است. زمین لرزه اخیر در معرض کمبودهای درخشان در واکنش اضطراری قرار گرفته است و یک بحران عمیق تر را برجسته می کند: افغانستان روی آن قرار دارد ارزش میلیاردها دلار تجهیزات ارتش ارتش غربی غربی اما فاقد مهارت های کار ، نگهداری یا استقرار استراتژیک آن است. بدون کمک ، این ذخایر خطرناک می شود مسئولیتبشر
در میان انزوا دیپلماتیک افغانستان ، پاکستان به عنوان عملی ترین و فرهنگی ترین شریک زندگی برای آموزش و آموزش ارتش آینده افغانستان شناخته می شود. مؤسسات تأسیس شده پاکستان ، مرزهای مشترک و تاریخ طولانی همکاری با متخصصان افغانستان باعث می شود که این نقش را به طور منحصر به فرد قرار دهد ، حتی اگر شهرت آن در پایتخت های غربی پیچیده باشد.
نیروهای شکننده افغانستان
برای رژیمی که یک بار توسط تاکتیک های چریکی تعریف شده است ، مدیریت یک دستگاه امنیتی مدرن یک چالش کاملاً جدید است. یک ارتش حرفه ای صرفاً نمادی از حاکمیت نیست بلکه ستونی از ثبات است که برای محافظت از مرزها ، بازداشت گروه هایی مانند داعش -خروسان و مدیریت امنیت داخلی لازم است. یک نیروی ضعیف به خطر می افتد که باعث ایجاد جناح گرایی ، تجدید حیات شورش و حتی شکست مدنی می شود.
بیشتر افسران فنی افغانستان ، خلبانان آموزش دیده و لجستیکی ها پس از سقوط کابل فرار کردند. آنچه باقی مانده است شورشیان سابق به نقش هایی که برای آنها آماده نیستند ، تبلیغ می شوند. حتی نگهداری اساسی هلیکوپترها و وسایل نقلیه سنگین نیاز به مهندسین آموزش دیده و لجستیکی دارد که دیگر در سیستم وجود ندارند. انتخاب این نیست که آیا افغانستان ارتش خواهد داشت یا خیر. این بین اینکه آیا ارتش افغانستان به یک نهاد حرفه ای تبدیل می شود یا به یک نیروی شکننده مسلح با سلاح های پیشرفته ای که نمی تواند کنترل کند ، تبدیل می شود.
رکورد آهنگ پاکستان
با وجود تنش های سیاسی و میراث پیچیده ، پاکستان یکی از قوی ترین اکوسیستم های منطقه را برای آموزش و آموزش حرفه ای ساخته است. متخصصان افغانستان مدتهاست که در دانشگاه ها و آکادمی های خدمات خود تحصیل کرده اند و یک کانال پایدار از تعامل دو جانبه را تشکیل می دهند.
مهمتر از همه ، نهادهای نظامی پاکستان ، مانند آکادمی نظامی پاکستان در کاکول و کالج فرماندهی و کارمندان در کویته ، ارائه آموزش مبتنی بر زمین منطقه ای، تاکتیک ها و فرهنگ فرمان. بر خلاف مدل های غربی ، که منتقدین آن را “ارتش مناسب در مکان اشتباه” توصیف می کردند ، آموزش و پرورش پاکستان با واقعیت های عملیاتی افغانستان سازگار است.
پاکستان همچنین تجربه سخت درآمد را به ارمغان می آورد تبدیل مبارزان نامنظم به واحدهای ساختاری، در طول مبارزات ضد شورش خود توسعه یافته است. توانایی آن در آموزش مجدد مبارزان ، ساختن سلسله مراتب منضبط و بازگرداندن دارایی برای پاسخ بشردوستانه ، آن را منحصر به فرد برای نیازهای افغانستان می کند.
محدودیت های هند
در مقابل ، هند (زمانی یک شریک اصلی آموزشی) کنار گذاشته شده است از زمان بازگشت طالبان. همکاری های نظامی یخ زده است و واقعیت های سیاسی از سرگیری آن بعید به نظر می رسد. فاصله جغرافیایی ، روابط تنگ شده با پاکستان و سازگاری محدود فرهنگی از عملی هند بیشتر می شود.
مسیر به جلو
افغانستان در یک چهارراه ایستاده است. همکاری با پاکستان برای آموزش نظامی ممکن است نگرانی در مورد تأثیر ایدئولوژیک ایجاد کند ، اما این خطرات را می توان از طریق نظارت و تعامل انتخابی مدیریت کرد. در مقابل ، انزوا ، شکست را تضمین می کند. تلاش برای بازسازی یک موسسه امنیتی و مدیریت میلیارد ها دلار در تجهیزات پیشرفته بدون تخصص حرفه ای در تبدیل شدن به طالبان “ارتش بزرگ” به یک بحران توخالی و خودکشی.
تعادل تعامل و نظارت
منتقدین ممکن است این سوال را مطرح کنند که آیا حرفه ای کردن نیروهای افغانستان تحت هدایت پاکستان به خطر می افتد که قدرت طالبان را تحریک می کند. این نگرانی معتبر است: طالبان کنترل واقعی بر ارتش را حفظ می کند و هرگونه کمک به ناچار در این زمینه اتفاق می افتد. با این حال ، یک نیروی شکننده و غیر آموزش دیده مسلح به تجهیزات پیشرفته ، تهدیدی به مراتب بیشتر است ، هم برای غیرنظامیان افغانستان و هم برای ثبات منطقه. تعامل استراتژیک ، با تمرکز بر آموزش فنی ، تدارکات و ظرفیت بشردوستانه ، می تواند صلاحیت عملیاتی را بدون مشروعیت بخشیدن به ایدئولوژی بهبود بخشد. این درگیری همچنین پاسخ بشردوستانه را در اولویت قرار می دهد ، و اطمینان می دهد که جمعیت افغانستان مستقیماً از یک نیروی حرفه ای سود می برد.
مکانیسم های نظارت ، به طور بالقوه شامل ناظران چند جانبه ، آموزش انتخابی کادر و اهداف برنامه به وضوح تعریف شده ، می توانند خطر ابتلا به سهواً تقویت سیاسی طالبان را کاهش دهند. هدف این نیست که یک رژیم را توانمند کنیم بلکه جلوگیری از فروپاشی است که باعث می شود افغانستان غیرقابل کنترل و سلاح های آن ناامن باشد. در این نور ، همکاری با پاکستان یک انتخاب عملی است: این توانایی نظامی افغانستان را به جای هرج و مرج ، فراهم آوردن ثبات و ایجاد فضایی برای اصلاحات نهادی افزایشی ، حتی در شرایط سیاسی دشوار ، به حرفه ای ساختاری تبدیل می کند.
در نهایت ، مشارکت دقیق و فنی با پاکستان بهترین فرصت را برای حرفه ای سازی نیروهای خود در حالی که نظارت دارد ، ارائه می دهد. این رویکرد فروپاشی ، قابلیت کانال ها را به حرفه ای ساختار یافته کاهش می دهد و از ثبات طولانی مدت پشتیبانی می کند ، بدون اینکه سهواً طالبان را تقویت کند. با عقب نشینی حمایت غربی و هندوستان ، پاکستان تنها مسیر عملی برای جلوگیری از تکرار شکست های گذشته است.