در دیری سرسپرده از زمان ها و بی زمان ها، روایت کننده ای چهره پراکنده در تاریکی خاک زادگاه گم شده است. وی صدای آهنگ مردگان را می شنود که از پشت درهای بسته جریان می یابد. این روایت کننده، از زمان گذاشته شده و داستان های خود را باز گو می کند؛ داستان هایی که خود از زبان ناپدید شده گذشته و از نظر انسانیت ابدی تا زیان نیامده روایت می شوند.
داستانی از حیات و مرگ، لعنت و نجات، زندگی و انقراض. یک نمایشنامه ابدی که تاثیر فلسفی نسبت به جوانی، زندگی و مرگ، و معنا و بی معنی بودن آنها را می توان احساس کرد. این عناصر، همچون آتش برفی در دل شب، زندگی را به روایت هایی از مرگ تبدیل می کنند؛ روایت هایی که درگیری های فراتر از کفایت انسانی را نمایان می کنند.
فداکاری، خیانت، عشق و نفرت، مرگ و زندگی. این همه عناصر، در داستان نویسی هایی ناب از نهضت هنری سوفوکلس به یاد می آورند. زندگی از همان ابتدا تا انتها، یک داستان دراماتیک است که هر لحظه آن روایت می شود.
با ما در مرشدی همراه شوید.
تصویر بالا تزئینی است.