اگر مانند یک فیلمنامه با پول رفتار می کنید ، می توانید با 60 دلار در روز کوله پشتی کنید ، نه حدس.
من به پول نقد خود گفتم که باید چه کاری انجام دهد – رختخواب ، غذای واقعی ، یک انتخاب حمل و نقل که فردا حفظ می شود ، یک دوز روزانه زیبایی – و اجازه می دهد همه چیز دیگر نفس بکشد.
جای تعجب نبود که من زنده مانده ام – این است که چند بار این قاره کمک می کرد.
بعضی چیزها به طرز خنده دار ساده تر از آن بود که انجمن ها به من هشدار دهند. چند نفر سرسختانه سخت تر بودند.
این چیزی است که در واقع اتفاق افتاده است ، به هفت حرکت که فردا دوباره اجرا می شوم ، تقطیر شده است.
1. آب ، مواد غذایی ، راه رفتن (آسانتر) در مقابل گرما و خستگی (سخت تر)
ارزانترین ابرقدرت ها به عنوان انسانی ترین به پایان رسیدند.
آب شیر قابل استفاده مجدد در همه جا وجود داشت – چشمه های عمومی در رم و پاریس ، ایستگاه های بطری در برلین و آمستردام – بنابراین نشت 3 € 3 یورو از بین رفت.
فروشگاه های مواد غذایی بقیه را انجام دادند: یک ناهار 5 یورویی از نان ، هوموس ، لوبیا یا دالما ، میوه و “چیزی سرگرم کننده” مانند زیتون ها رستوران ها را به عنوان رفتارهای عمدی به جای پاسخ های وحشت به قند خون پایین نگه می داشتند.
و راه رفتن؟
شهرهای اروپایی برای آن ساخته شده اند. با کفش خوب ، من در حالی که رول دوربین من جالب بود ، هزینه های حمل و نقل را کاهش می دادم.
آینه سخت به همه آنچه که پرشور است گرما و سایش است. اتاق های تابستانی می توانند گرم شوند ، اتوبوس ها با آفتاب هنوز به هم وصل می شوند و مالیات جدید را به مغز می رساند.
اصلاحات من: یک حمام خنک در اواخر بعد از ظهر وقتی اتاق ها احساس پخت می کنند ، یک قدم زدن در اوایل دوره ای به جای یک مارس قهرمانانه ، و یک چرت زدن بدون گناه در هر شهر.
سفر بودجه یک بازی استقامت است – فضای سفید گزینه های ارزان تری را خریداری می کند.
2. خوابگاه ها ، آشپزخانه ها و جامعه (آسانتر) در مقابل تدارکات لباسشویی (سخت تر)
خوابگاه ها بهتر از شوخی ها بودند. کارکنان در واقع از ساعات آرام دفاع می کردند ، آشپزخانه ها به اندازه کافی وسایل واقعی برای پختن یک شام ساده داشتند و اتاق های مشترک به کتابهای راهنمای انسانی تبدیل می شدند.
من یاد گرفتم که لیست های عکس از قفل هایی را که می توانید یک کیسه در آن قرار دهید ، ویندوز که باز می شود ، اسکن کنم ، و میزهایی که در واقع در آن می نشینید.
گوشواره و ماسک خواب بیشتر از پرداخت اجاره خود.
اگرچه ، لباسشویی جایی است که آرمان گرایی به سولک می رود. ماشین آلات رزرو شده یا یک کارکرد بودند. قیمت پینگ پنگ.
ریتم من: جوراب های شستشوی سینک و پیراهن های سریع خشک هر شب ، سپس یک لباسشویی سلف سرویس هر هشت تا ده روز.
دو ابزار کوچک بیش از آنچه انتظار داشتم اهمیت داشت – یک مانع سینک مسطح و یک خط لباس مسافرتی. من همچنین شروع به ارزیابی لباس با زمان خشک کردم نه ویب.
3. ریاضیات ترانزیتی که شامل درب (آسانتر) در مقابل “معاملات” است که (سخت تر نیستند)
وقتی که من کل سفر را قیمت می کردم ، نه فقط کرایه ، به اطراف می رسید.
قطارها و اتوبوس ها در صورت تصمیم گیری 48-72 ساعت قبل ، انسانی ، مکرر و اغلب ارزان تر بودند. در داخل شهرها ، تراموا و مترو در مقایسه با تاکسی ها تغییر جیب داشتند و آنها را به جای حباب به زندگی مکان تحویل دادند.
تله ها در هوشمندی پنهان شده اند.
هنگامی که من به فرودگاه های از راه دور ، هزینه های کیسه ای که قطعاً داشتم ، پروازهای فوق العاده ارزان قیمت گران شد ، و نیم روز بهبودی که آنها را دزدیدند.
برخی از مسیرهای ریلی می خواستند صندلی های صندلی را که اگر آنها را در سکو کشف کرده اید ، روی کاغذ کوچک و آزار دهنده به نظر برسانند.
قانون من ساده شد: تمام راه را به درب مقایسه کنید ، سپس گزینه ای را که شخصیت را در هنگام ورود حفظ می کند ، بپردازید. رسیدن به آرامش یک استراتژی بودجه است.
4. زبان و منوها با پشتیبان گیری از فناوری (آسانتر) در مقابل فرضیات درباره “گیاهخواری” (سخت تر)
من فکر کردم زبان یک دیوار خواهد بود – این پلی بود که می توانستم با لبخند ، پنج عبارت و ترجمه دوربین آفلاین از آن عبور کنم.
بازارها و نانوایی ها بیش از واژگان در رقص اجرا می شوند: سلام ، اشاره کنید ، یک سوال کوتاه بپرسید ، مانند منظور شما از آن تشکر می کنید. ترجمه دوربین در منوها و علائم به چه مواردی تبدیل شده است به “این یکی ، لطفا”.
جایی که من گیر کردم: محصولات حیوانی پنهان. “گیاهخواری” گاهی شامل آبگوشت یا سس ماهی بود. “وگان” ایمن تر اما جهانی نبود. من یاد گرفتم که از دو شماره خاص بخواهم و هنگام اهمیت ، یک خط کوتاه به زبان محلی نشان دهم.
اگر هنوز مطمئن نبودم ، اجازه می دهم شام های فروشگاه های مواد غذایی شب را حمل کنند و فردا دوباره امتحان کنم.
غرور گران قیمت است – نان ، گوجه فرنگی و میوه نیست.
5. زیبایی رایگان و محدودیت پرداخت شده (آسانتر) در مقابل تمایل به لیست چک (سخت تر)
چیزهای رایگان جوایز تسلیت نبود. دیدگاه هایی که فقط از راه پله ، سواحل عمومی ، صبح های بازار ، حیاط های کلیسا درخواست می کردند – این روزهایی بود که هنوز می شنوم.
من هر شب یک لیست کوچک درست کردم: سه گزینه رایگان یا تقریباً رایگان در طول مسیر فردا. یکی لنگر من شد. هر چیزی که پرداخت می شد باید شکاف خود را بدست آورد.
آنچه با من جنگید فشار برای جمع آوری بود. چهار موزه در روز به نظر می رسد تا زمانی که متوجه نشوید که ناهار را طعم نداده اید. من فقط برای حمل و نقل بین شهری و یک یا دو دیدگاه واقعاً تحت تعقیب در هر شهر شروع به رزرو کردم.
هر چیز دیگری در اطراف پارک ها ، کوچه ها و مکالمات جاری شد. یک چرت قیمت صفر دارد و کنترل ضربه را بازپرداخت می کند.
6. مکانیک پول که از نشت (آسانتر) در مقابل ارز پویا و رانش دستگاه خودپرداز جلوگیری می کند (سخت تر)
پشته مالی مرتب بود: یک کارت اعتباری بدون اقدام به انتقال ، کارت بدهی در یک جیب دیگر و عکسی از گذرنامه من که در پشت بیومتریک تلفن من قفل شده است.
پرداخت پول محلی هر بار و امتناع از “پرداخت در ارز خود؟” Prompts بدترین نشانه های تبدیل را متوقف کرد. با استفاده از دستگاههای خودپرداز بانکی در ایستگاه ها یا سوپر مارکت ها ، تئاتر کیوسک را شکست داد.
در جایی که مردم خونریزی می کنند-“فقط یک” با هزینه 3 یورو ، یا پرداخت هزینه به پرداخت پول در خانه. من یک پاکت روزانه را بر روی برنامه یادداشت های خود (تختخواب ، غذا ، ترانزیت ، شادی) تنظیم کردم.
مازاد به “شادی” چرخید ، که به جای خود انکار ، محدودیت را به دسر تبدیل کرد. شما به صفحه گسترده احتیاج ندارید. شما به یک امتیاز ساده نیاز دارید که برنده های خسته کننده باشد.
7. آیین های ریز و درشتی که در مقابل چیزهای کوچک بهینه سازی بیش از حد (سخت تر) ترکیب می شوند (سخت تر)
دو آیین پنج دقیقه ای همه چیز را تغییر داد.
صبح: صبحانه قابل تکرار (نان ، میوه ، قهوه) ، قبل از بررسی نقشه ، قبل از اینکه حدس دوم شود ، از درب بیرون بیاید.
شب: منابع آب فردا ، گزینه های مواد غذایی و دو نیمکت را با یک منظره پین کنید. این کافی بود تا تصمیمات خوبی را به صورت خودکار و ارزان بگذارد.
آنچه انرژی هدر رفته بود ، ضمن نادیده گرفتن 20 دلار ، مشکلات 2 دلار را به وجود آورد. من یک بار چهل دقیقه را در شکار یک تراموا ارزان تر هنگام پیاده روی گذراندم که دوست داشتنی بود ، و من به یک پرواز قبل از طلوع آفتاب که 15 یورو را نجات داد ، گفتم که یک روز شخصیتی است.
هر وقت احساس “هوشمندانه” می کردم ، می پرسیدم که آینده من آن را صدا می کنم. اگر جواب “خسته” بود ، متوقف شدم.
پایان
کوله پشتی اروپا با 60 دلار در روز مربوط به قهرمانان نیست. این در مورد وضعیت وضعیت است.
شما بخش هایی از روز خود را که پول خود را تخلیه می کند ، از قبل ، دیگر ، گرسنگی ، عدم اطمینان ، FOMO-و آنها را با آیین هایی که آرامش را چاپ می کنند جایگزین می کنید: آب را دوباره پر کنید ، بازارهای چرنده را بپیچید ، ابتدا راه بروید ، سوار شوید ، وقتی کمک می کند ، یک شگفتی پرداخت کنید ، کمی بیشتر از آنچه که وبلاگ نویس می گوید شما باید بخوابید.
خوابگاه ها به کتابخانه متن بشر تبدیل می شوند. پارک ها به اتاق های ناهار خوری تبدیل می شوند. قطارها به اتاقهای نشیمن در حال حرکت تبدیل می شوند که می فهمید چه کسی می شوید.
قسمت های سخت – گرم ، لباسشویی ، حمل و نقل عجیب و غریب Gotcha – وسایل نقلیه و قدم زدن.
قسمت های آسان طعم و مزه را آموزش می دهند.
در پایان ، شماره ای که اهمیت دارد 60 یورو نیست. این است که هر چند وقت یک بار در مکانهایی که فقط در صفحه ها دیده اید احساس حضور می کنید. اگر این بیشتر روزها است ، شما برنده شد.