Abo Alasrar: همانطور که گفته شد ، نقطه حملات هوایی بازدارندگی است. ایالات متحده نمی تواند حوثی ها را شکست دهد ، نه به روشی که اکنون این کار را انجام می دهد. از نظر تاریخی ، من دقیقاً نمی دانم که چگونه می توانید یک بازیگر غیر دولتی را که عمیقاً در یک جمعیت از طریق حملات هوایی تعبیه شده است ، شکست دهید ، بدون اینکه خسارت وثیقه بزرگی ایجاد کند. ما حملات هوایی را در سرتاسر یمن دیده ایم ، اما فکر نمی کنم پیام در مورد شکست دادن حوثی ها باشد. این فقط شامل آنها است. به همین دلیل آنها مانند برج های ارتباطی و اهداف راداری به اهداف خود رسیده اند. این همان اهدافی نیست که سعودی ها 10 سال پیش به آن رسیدند.
نکته باید این باشد که باید یک استراتژی مهار وجود داشته باشد ، زیرا شما واقعاً نمی توانید اجازه دهید یک بازیگر غیر دولتی سرعت را در خطوط حمل و نقل جهانی تنظیم کند یا آنچه را که می خواهد در منطقه انجام دهد ، دیکته کند. این واقعاً خطرناک است مشکل اینجاست که شما می توانید موفقیت تاکتیکی داشته باشید ، اما حوثی ها به شلیک خود ادامه می دهند. هیچ توهم در مورد آن وجود ندارد. چرا؟ از آنجا که اعتصاب در حمل و نقل دریای سرخ تاکتیکی است و حوثی ها یک بازی طولانی را انجام می دهند – یک بازی ایدئولوژیک طولانی.
آنچه من را نگران می کند فقط جنبه نظامی نیست. این فقدان است – شما به “سیگنال” اشاره کردید ، بنابراین فقدان هرگونه نظم و انضباط روایی. نشت سیگنال فقط نشان نمی دهد که ایالات متحده چه کاری انجام می دهد. این نشان داد که ما کاملاً درک نکردیم که چرا این کار را انجام می دهیم. این برای من نگران کننده بود ، زیرا باعث می شد به نظر برسد که ما در یمن چه کاری انجام می دادیم. اگر می خواهید حملات هوایی به معنای چیزی باشد ، باید با استراتژی جفت شوند.
روشی که من در مورد نشت سیگنال فکر می کنم ، بیایید لحظه ای وانمود کنیم که سیگنال مسئله ای نبود و این یک گپ معتبر بود که هک شد. این گفتگو است که واقعاً عمیقاً مرا آزار می دهد ، زیرا آنچه دیدم چیزی بین سیاست و انگیزه بود. به نظر می رسد که نقشه را در آن یکی از دست دادیم. این همچنین نشان داد که جدایی گاه به گاه در مورد چگونگی بحث در مورد تصمیمات مربوط به یمن در واشنگتن ، به نظر می رسد که اعتصاب ها فقط روی یک هیئت مدیره حرکت می کنند ، بدون هیچ عواقب دنیای واقعی.
و اینجا طعنه است: در حالی که برخی از مسئولان مشغول گپ زدن در مورد اهداف بودند و این به بیرون درآمده بود ، حوثی ها در حال آماده سازی چرخش در کل چیز بودند. آنها گزارشی را در مورد وب سایت های حوضه خود آغاز کردند و تصاویر را گرفتند و گفتند: “ببین ، ایالات متحده نمی داند در یمن چه کاری انجام می دهد و تمام کاری که ما باید انجام دهیم این است که فقط منتظر بمانیم.”
ناصر: از نظر من ، “Signalgate” به نظر می رسید که گویی ترامپ و دایره داخلی او به نوعی بازی ویدیویی بازی می کنند. این نشان داد که چگونه در برخورد با سوال یمن ، یا به طور کلی با یمن ، جدی نیست. ما این را با ائتلاف به رهبری سعودی نیز دیدیم. وقتی وارد یمن شدند ، فکر کردند که در شش هفته می توانند کار را تمام کنند و ترک کنند. و اکنون ما یک رویکرد غیرواقعی را در برخورد با چنین موضوعی عظیم ژئوپلیتیکی مشاهده می کنیم ، که حوثی ها فقط در یک گپ گروهی از این طریق مورد بحث قرار می گیرند. این واقعاً گواهی بر بی پروایی و بی اعتنایی به اهمیت اوضاع در یمن بود.
بدون راه حل سیاسی برای آنچه در یمن و دریای سرخ اتفاق می افتد ، بدون راه حل سیاسی مبتنی بر مذاکره ، یک راه حل نظامی به تنهایی بیهوده است. کار نخواهد کرد امیدوارم یمن یکی دیگر از افغانستان ها نباشد که در جنگ با ایالات متحده برای ده ها سال یا بیشتر گیر کرده است.
deknatel: با حملات موشکی و هواپیماهای بدون سرنشین حوثی ها به حمل و نقل در دریای سرخ ، تحت دولت ترامپ اکنون و دولت بایدن قبل از آن ، این ایده در واشنگتن وجود داشته است که شما باید “کاری انجام دهید”. همانطور که دیدیم که به عراق و افغانستان باز می گردیم ، برای 20 سال گذشته سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه و فراتر از آن ، غالباً این حس وجود داشته است که “انجام کاری” فقط به معنای حملات هوایی ایالات متحده است. استفاده از قدرت نظامی آمریکا به تنهایی ، بدون هیچ گونه اهرم دیگری ، خواه دیپلماسی باشد و چه هدف سیاست گسترده تری.
شوروق القسممی (سوال مخاطبان): من فقط می خواستم بگویم که دیدن رویدادی که در مورد یمن برگزار شده است شگفت آور است و صحنه کاملاً به صداهای یمنی داده می شود. سوال من این است که ، همانطور که ما در طی 10 سال گذشته در مورد دروس آموخته شده در یمن صحبت کرده ایم ، چه چیزی را یاد نگرفته ایم؟ با این کار ، منظورم بازیگران ملی در یمن است. بازیگران ملی یمنی 10 سال پس از مداخله سعودی آموخته اند؟
Abo Alasrar: یمنی ها نه تنها در مورد جنگ ، بلکه از درون باید صحبت کنند. نیازی به تحویل صندلی نیستیم – ما باید به هر شکلی که می توانیم به آن برسیم ، گام به گام آن را ادعا کنیم. یمنی ها نباید منتظر اجازه این کار باشند. قطع ارتباط بین چگونگی تعریف بازیگران بین المللی و چگونگی تجربه یمنی ها ، یکی از دردناک ترین درس های دهه گذشته است. برای برخی ، صلح به معنای موشک کمتری است. برای یمنی ها ، صلح به معنای هیچ زندان ، ناپدید شدن ، تلقین و اقتصاد جنگ نیست. برای دیگران نیز به معنای حاکمیت است. این به معنای عزت ، فرصتی برای بازسازی زندگی سیاسی بدون ترس است.
تا آنجا که بازیگران ملی در یمن نداشتن آموخته ، من واقعاً فکر می کنم آنها چیزهای زیادی آموخته اند. من فکر می کنم آنها یاد گرفته اند که چگونه در تالارهای بین المللی درگیر و زنده بمانند ، چگونه می توان در محیطی سازگار شد که شناخت اغلب به بلندترین صداها و نه لزوماً اساسی ترین آنها می رود. اما به ابتدای درگیری نگاه کنید ، یمنی ها حتی بیشتر از این کشور تقسیم می شدند.
اتفاقی که در یمن رخ داد پس از توقیف حوثی ها ، با فروپاشی یمن و خلاء قدرت ، به شکایت های زیادی در صدر کمک کرد. چه از جنوب غربی ها و چه از هادراوی ها ، شما شروع به دیدن منطقه گرایی در یمن به شکلی که قبلاً هرگز ندیده ام. این همه به سطح می آیند ، و ما اکنون با این موضوع درگیر هستیم. در طول جنگ ، حوثی ها یک تقاضای یکپارچه داشتند: حملات هوایی را متوقف کنید. اما یمنی ها با بسیاری از موارد دیگر ، از جمله همه این موجودات دیگر که ظاهر شده بودند ، مانند شورای انتقالی جنوبی و سایرین ، دست و پنجه نرم می کردند. حوثی ها در این لحظه اختلاف نظر در بین جناح های متعدد یمنی که در آنجا حضور داشتند ، سرمایه گذاری می کردند.
من فکر می کنم همه جناح های ضد خانه نمی خواهند در مورد “روز بعد” فکر کنند ، زیرا در حال حاضر ، اولویت دیگر آنها بسیار عظیم است-و این بدان معناست که حوثی ها را به نوعی یا دیگری درآورد ، آنها را خلع سلاح کنید ، آنها را از این تلقین متوقف کنید ، آنها را از استفاده از یمن برای یک دلیل سیاسی متوقف کنید که هیچ ارتباطی با یمن ندارد. من فکر می کنم این چیزی است که یمنی های دیگر در حال یادگیری هستند. ما در حال تلاش برای تعریف یمن هستیم. بازیگران سیاسی که در غیر این صورت احساس نمی کردید صحبت کنید ممکن است اکنون صحبت کنند. شاید فقط کمی از نقره در آنجا وجود داشته باشد. من می دانم که همه خسته شده اند. 10 سال از این بدبختی گذشته است ، و ما حوثی ها را نمی بینیم.
امیدوارم که سیاستگذاران ایالات متحده و دیگران بتوانند سرمایه گذاری در یمنی ها و کسانی را که سعی در ساختن چیزی دارند ، شروع کنند ، نه فقط زنده بمانند. شاید از این سؤال بپرسید که آیا یمن “آماده صلح” است ، و در عوض بپرسید که آیا جهان بالاخره آماده است تا با یمن بیشتر از مشکل شخص دیگری رفتار کند.
ناصر: چیزی که من در طی 10 سال گذشته به آن فکر کرده ام این است که اگر اراده سیاسی برای شروع جنگ وجود داشته باشد ، این بدان معنی است که می تواند یک اراده سیاسی برای پایان دادن به جنگ وجود داشته باشد. بسیار ساده و اساسی است. اما در عین حال ، من آموختم که ایالت ها سازمان های خیریه ای نیستند که بتوانید در عوض یا هیچ منافع مشترکی به دنبال آن بروید و به دنبال پشتیبانی باشید ، که این سؤال را ایجاد می کند ، مسئولیت دولت یمنی چیست؟ من آموخته ام که شما نمی توانید به عنوان دولت یمنی برنده شوید. وقتی در هتل های ریاض نشسته اید ، نمی توانید در یک جنگ پیروز شوید ، و مقامات خود در یک شیوه زندگی از ثروت و سعادت در خارج از کشور زندگی می کنند. شما نمی توانید یمن را با کنترل از راه دور از خارج از کشور حکومت کنید.
تا زمانی که رهبران یمنی فقط برای دیگران عروسک باشند ، بدون تصمیم گیری در مورد خود ، شما نمی توانید با بازیگران غیر دولتی در یمن جنگ کنید. یک بحث بسیار مهم در مورد مسئولیت ها و عدم موفقیت دولت یمنی وجود دارد. لیست طولانی از ادعاهای فساد وجود دارد. تقریباً همه افراد داخل یمن از دولت و سبک رهبری آن بسیار ناامید هستند. این یکی از درسهایی بود که در طی این 10 سال بدبختی آموخته شد.