در تاریکی جهان گم شدهام
هیچ نوری بر راهم نمیافتد
دلم در تاریکی ادبیات جهان غرق است
کمال تیرهای اشعار، آهنگ تاریکی را فریاد میزنند
تاریکی درونم حیرتآور است
از دل خشکسالی شعر، نغمهی مرگ میجوید
آنقدر خفاشهای شب، رقص حیرتآور بر دوران فجر رقص میکنند
نه تنها در آغل شب، بلکه در دل دانش از فراموشی نیز
با ما در مرشدی همراه شوید
چهارچوب این تاریکی را در زبان شعر با ما به کمال برسانید
تاریکی بر دل ما تسلط ورزیده است
تا زمانی که در خانهی بشر، نورینه شعری پدیدار شود
تصویر بالا تزئینی است
در تاریکی گم شدهام
هیبت ادبیات جهان را احساس میکنم
در زیر سایهی شعلههای تاریکی شعر
با ما در مرشدی همراه شوید
تاریکی ادبیات جهان را رها نکنید
بیا، با ما در خودتان راه یابید
تا در تاریکی شعر، نوری از تسلط خداوند ببینید