آخرین جنگ روی نوار غزه بار دیگر Enclave محاصره شده را در آستانه فروپاشی ترک کرده است. با این حال ، فراتر از صحنه های آشنا از ویرانی های جسمی ، این دور از درگیری سؤالات عمیق تر و وجودی در مورد مسیر غزه و جایگاه آن در آینده سیاست فلسطین و خاورمیانه گسترده تر است. این تخریب محدود به محله های کاهش یافته به آوار یا هزاران نفر از دست رفته نیست. این کشور همچنین یک بحران بشردوستانه را عمیق تر کرده است ، چشم انداز سیاسی فلسطین را پیچیده و بحث و گفتگوهای منطقه ای را تغییر شکل داده است.
مقیاس فاجعه بشردوستانه در غزه از توضیحات مخالف است. فراتر از از دست دادن زندگی ، این جنگ صدها هزار نفر را آواره کرده است که بسیاری از آنها در پناهگاه های موقت زندگی می کنند و کمی دسترسی به آب تمیز ، برق یا مراقبت های بهداشتی ندارند. سیستم بهداشت و درمان در حال حاضر شکننده غزه ، که در زیر محاصره قرار گرفته است ، به نقطه ای از نزدیک شدن رسیده است. بیمارستان ها بمباران شده اند ، تجهیزات پزشکی کمیاب هستند و پزشکان مجبور به انتخاب غیرممکن هستند. ناامنی غذایی به یک وضعیت دائمی تبدیل شده است ، در حالی که اکثر غزه ها اکنون به تسکین بشردوستانه وابسته هستند. این وضعیت صرفاً یک بحران موقتی نیست. این یک واقعیت ماندگار است.
این جنگ اختلافات عمیق در سیاست فلسطین را تشدید کرده است. رقابت بین حماس و فتح همچنان حل نشده است و تلاش برای آشتی متوقف شده است. برای حماس ، زنده ماندن و کنترل مداوم بر غزه به عنوان پیروزی قاب می شود. در همین حال ، حاشیه نشینی اقتدار فلسطین در چشم انداز پس از جنگ ، مشروعیت خود را بیشتر از بین برده است. به نظر می رسد اسرائیل به نظر می رسد مصمم است سیستم کنترل را حفظ کند که مانع از ظهور هرگونه رهبری فلسطین شود. پیشنهادات مربوط به “منطقه بافر” ، محدودیت های سخت تر و کمک های سیاسی با هدف همه هدف از بین بردن تقسیم و تضعیف انسجام سیاسی فلسطین است. بدون آشتی واقعی ، فلسطینی ها به خطر می اندازند که در حالی که غزه از آن جدا می شود ، در حالی که ساحل غربی تحت فعالیت تسویه حساب در حال گسترش است.
بخوانید: سازمان ملل متحد می گوید 95 ٪ از جابجایی های اخیر در غزه از شهر غزه است
چرخه وعده های بازسازی نشده اکنون به طرز دردناکی آشنا است. در حالی که اهدا کنندگان بین المللی میلیاردها دلار تعهد می کنند ، خیلی کم در زمین تحویل داده می شود. محاصره اسرائیل و مصر مانع از واردات مصالح اساسی ساختمانی می شود ، در حالی که اهدا کنندگان اغلب شرایط سیاسی را به تأخیر می اندازند یا کمک می کنند. بازسازی از یک ضرورت بشردوستانه به یک تراشه چانه زنی سیاسی تبدیل شده است. اسرائیل از کنترل خود بر مرزهای غزه برای دیکته سرعت و دامنه بازسازی استفاده می کند ، در حالی که اهدا کنندگان از تعهدات کمک برای فشار حماس و PA استفاده می کنند. این سیاسی شدن ، غزه های معمولی را در معرض خطر قرار می دهد و در حالی که آینده آنها در پایتخت های دوردست مذاکره می شود ، در میان ویرانه ها زندگی می کند. خطر این است که غزه ممکن است هرگز به طور کامل بازسازی نشود ، بلکه در حالت “ویرانی مدیریت شده” نگه داشته می شود ، فقط به اندازه کافی تعمیر می شود تا از فروپاشی کامل جلوگیری شود ، اما هرگز به سمت عزت و عادی ترمیم نشده است.
این جنگ بار دیگر مرکزیت غزه در سیاست منطقه ای را برجسته کرده است. مصر خود را به عنوان واسطه گر ضروری قرار داده است ، در حالی که قطر همچنان از طریق کمک های مالی و ارتباط با حماس نقش مهمی ایفا می کند. ترکیه و ایران غزه را به عنوان مرحله ای برای نفوذ و به چالش کشیدن قدرت اسرائیل مشاهده می کنند. دولت های غربی ، به ویژه ایالات متحده و اتحادیه اروپا ، نکات گفتگو آشنا را تکرار کرده اند ، اما شکاف بین لفاظی و واقعیت قابل توجه است. فشار غربی به طور معناداری رفتار اسرائیل را تغییر نداده و یا یک مسیر معتبر برای پرداختن به دلایل اصلی درگیری ایجاد کرده است. در عین حال ، جنبش های همبستگی جهانی قوی تر شده اند و مصونیت از مدت طولانی است که توسط اسرائیل از آن برخوردار است.
غزه در یک چهارراه ایستاده است. یک مسیر منجر به ادامه ویرانی می شود: یک محوطه تا حدی بازسازی شده ، تقسیم سیاسی و در معرض تجاوزهای نظامی دوره ای. این مسیر این است که اسرائیل برای حفظ آن مصمم است ، که توسط یک دستور جهانی که مایل به مقابله با بی عدالتی های اساسی نیست ، پشتیبانی می شود. مسیر دیگر ، هرچند ضعیف ، امکان آینده دیگری را ارائه می دهد. این امر نیاز به بلند کردن محاصره ، حمایت از آشتی واقعی فلسطین و اولویت بندی بازسازی بدون شرایط سیاسی دارد. همچنین جامعه بین المللی را ملزم به فراتر از مدیریت بحران به سمت رسیدگی به واقعیت های ساختاری می کند.
تاب آوری مردم غزه نباید دست کم گرفته شود. بارها و بارها ، آنها زندگی خود را بازسازی کرده و هویت خود را حفظ کرده اند. اما مقاومت به تنهایی نمی تواند جایگزین عدالت شود. بدون تغییر سیاسی ، این امر باعث می شود که به یک حسن نیت برای بقا در محاصره بی پایان تبدیل شود.
در پایان ، آنچه در غزه اتفاق می افتد در غزه نخواهد ماند. سرنوشت Enclave جنبش ملی فلسطین را شکل می دهد ، اعتبار قدرت های منطقه ای را آزمایش می کند و محدودیت های نظم بین المللی را در معرض نمایش می گذارد. این که آیا ویرانه های غزه به پایه و اساس تجدید تبدیل می شوند یا نمادی از وضع موجود شکسته بستگی به انتخاب های امروز دارد – نه فقط در غزه و اسرائیل بلکه در پایتخت های جهان.
نظر: چهره در حال تحول آپارتاید: چگونه سیاست های اسرائیل جابجایی فلسطین را نهادینه می کند
نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسنده است و لزوماً منعکس کننده سیاست تحریریه مانیتور خاورمیانه نیست.