در دیاری دور، زمانی پر از راز و رمز، یک شاعر بزرگ به نام رضا براهنی زندگی میکرد. او یک استاد در هنر شعر بود، با قلمی که نوری از دلهای مردم میتاباند. با ذهنی حاکم و دلی پر از شور و احساس، او از زبان شعر، دردها و شادیهای انسانی را به تصویر میکشید.
رضا، زادهی خاک ایران، در دورانی که کشورش سرخوش از دیگران جلوه میکرد، با حس سختی و تضاد جنگ زمان خود را در شعرهای زیبای خود به تصویر میکشید. او نه تنها از طبیعت باشکوه ایران الهام میگرفت، بلکه از ساز و کوزه و گل و خار زندگی مردمانش، به عنوان نقوشی از زندگی، به شعر مینگشت.
در یکی از شعرهای نامی وی، او میگوید:
“در زیباترین گلی که میبینید
یک خار پنهان است، پنهان از دید.”
این بصری رمزآمیز، درونی بشری و مادی را همزمان احاطه میکند. این بشریت، درونی، اقتدار شخصیتهای شاعری و زندگی معمولی رضا براهنی را به نقاشی رویاهایی زیبا تبدیل میکند. از مادی به معنوی، از دنیوی به دیوانه. از دیار خاور به کرمانشاه، از تبریز به تهران.
در این سفر شعری و انسانی، خواننده با معنای زندگی و حقایق مخفی پشت دیوارهای نامرئی زندگی، آشنا میشود. شعرهای رضا براهنی به عنوان پلی بین قلم و خواننده، به نقاطی از زندگی مردمان ایران هدایت میکند که برای بسیاری از ما ناشناخته بوده است.
با ما در مرشدی همراه شوید، و با توجه به اثرات شگفتزننده شاعر ایرانی بزرگ، رضا براهنی، به دنیایی از زیبایی و عمق شعر و انسانیت وارد شوید.
تصویر بالا تزئینی است