گوشه های آرام و لطف را نه تنها با ظرافت بلکه با استقامت به کاوش دهید.
بوداپست شهری است که زیبایی هم تابش و هم محجبه احساس می کند – درخشان ، اما هرگز ظاهری نیست. این نوع تعالی را به همراه دارد: زیبایی شهری که کاملاً از زخم های گذشته خود بهبود نیافته است ، اما با افتخار ایستاده است. به طور خلاصه ، ایده ای است که من در پی آن بودم که از طریق سهم اخیر خود در سریال های ویدیویی انتقال دهم داستان های شهری: داستانهای بوداپست از طریق چشمان خارجی، که توسط مرکز Scruton مجارستانی ترویج شده است ، که در آن من برخی از مکانهایی را که بیشترین الهام از من را در شهر دارند به اشتراک گذاشتم.
من در اواخر سال 2022 به عنوان یک روزنامه نگار که اروپا را برای ثبت نام در اختیار دارد ، به اینجا نقل مکان کردم. این در درجه اول زیبایی که من به دنبال آن بودم – اما زیبایی من را پیدا کرد ، به آرامی و در عین حال بی نظیر ، گویی که در اینجا منتظر بوده است تا نگاهم را عمیق تر کند و مرا به عظمت ظریف شهری باز کند که عمق آن را نشان می داد: گوشه های آرام از فیض نه تنها با ظرافت بلکه با استقامت شکل می گرفت.
پلی بین شرق و غرب
این تلاش من برای زیبایی را نه به عنوان یک تزئینات ، بلکه به عنوان یک مسیر معنوی ، چیزی که روح را بالا می برد ، از جمله ، امیدوارم ، در خوانندگان من تقویت می کند. همچنین با سالهایی که من در رم گذرانده ام – 12 سال سازنده تحصیل روزنامه نگاری ، کار برای واتیکان و گزارش در مورد زندگی کلیساها – طنین انداز شد و با حساسیت پاریسی که از کودکی خود حمل می کنم طنین انداز شد.
در اینجا ، زیبایی اثری از گذشته پیچیده ای را به خود اختصاص می دهد: یکی به ویژه با ده ها سال از حکومت کمونیستی ، که هنوز تأثیرات آن برطرف می شود. این تاریخ جاذبه خاصی به ظرافت شهر می بخشد و زیبایی آن را نه تنها زیبایی شناسی ، بلکه رستگاری نیز می بخشد. از همان روز اول ، من از منحنی های پل های آن اسیر شدم. نمای Haussmannian این به یاد می آورد پاریس ، و عظمت ظریف فضای داخلی آن. این زیبایی فریاد نمی زند ؛ دعوت می کند

اگرچه من هنوز وقت خود را با رم تقسیم می کنم ، بوداپست یک ویستای جدید جذاب را باز می کند ، اما دیدگاه من را گسترده تر می کند و آگاهی من را از تنش های معنوی و فرهنگی که امروز اروپا را شکل می دهد ، تیز می کند. مجارستان با زبان مفرد و هویت فرهنگی قوی خود ، به عنوان پلی بین شرق و غرب – بین ریشه و تغییر – شکستگی ها و امیدهای قاره اروپا را نشان می دهد. سعی نمی کند مانند هر جای دیگر باشد. این اصرار دارد که خودش باشد ، حتی وقتی جهان فشار می آورد تا در یکنواختی حل شود. به این معنا ، من را به یاد ایمان می اندازد.
مکانهایی که صحبت می کنند
همانطور که در این ویدئو اشاره کردم ، خانه اپرای ایالتی مجارستان اولین مقام در بوداپست بود که واقعاً قلب من را به خود جلب کرد. من آن را “جعبه جواهرات” خواندم-نه تنها به خاطر معماری نفیس نئو رنیسانس ، بلکه برای “روح” آن نیز حمل می کند. مانند بسیاری از ساختمانهای این شهر ، این نه تنها سبک بلکه روح را منعکس می کند: تناسب ، هماهنگی و یک جاه طلبی فرهنگی که ریشه در چیزی بزرگتر از خود دارد.
در نزدیکی آکادمی موسیقی LISZT ، دومین مکان مورد علاقه من در بوداپست است. قدم زدن در داخل همیشه کمی شبیه به قدم گذاشتن به داستان خودم است. من از خانواده ای از موسیقی دانان آمده ام و موسیقی مجارستانی – به ویژه سنت های مردمی و کولی آن – دنیای عاطفی ما را شکل داده است. اولین آهنگی که مادرم به عنوان یک کودک به من آموخت ، قافیه مهد کودک مجارستانی بود. بنابراین ، این فقط تحسین من برای این مکان نیست ، بلکه نوعی خویشاوندی است. و آنچه من در مورد آکادمی LISZT دوست دارم – فراتر از آکوستیک نفس گیر و کنسرت های قابل توجه مقرون به صرفه – خود ساختمان است: یک شاهکار از هنر مجارستان Nouveau ، جایی که هر نقوش ، هر جزئیات به نظر می رسد نفس می کشد.

این بازتاب ها ، ناشی از سهم من در قصه های شهری سریال های ویدیویی و برخورد من با روح فرهنگی مجارستان ، یک تجدید گسترده تر در حال آشکار شدن در سراسر غرب را به ذهن بسپارید: یکی که من در یک کاوش کردم مقاله اخیر درباره شیفتگی آنلاین برای زیبایی شناسی کاتولیک. به دور از عقب نشینی دلتنگی ، غریزه نبوی را آشکار می کند. در دنیای اشباع شده با ابزار و سرعت ، زیبایی افق متفاوتی را ارائه می دهد. من ما را کند می کند. این از ما فراتر می رود و به ما یادآوری می کند که جهان قابل مشاهده به یک نامرئی اشاره دارد – که چیزی بیشتر در معرض خطر است.
بوداپست پر از چنین یادآوری هایی است. چه در قوس های ریحان سنت استفان یا فشار مالیخولیایی ویولن ، زیبایی در اینجا یک لوکس نیست بلکه یک زبان است. با این حال ، چنین زیبایی تنها نیست. این کشور به گروه کر ابرازهای متمایز و در عین حال هماهنگ زیبایی که در سراسر اروپای مسیحی یافت می شود ، می پیوندد ، خواه در باروک درخشان روم ، گوتیک پرشور پاریس ، یا اعتماد به نفس امپریالیستی و فضل تعمق بوداپست. هرکدام به روش خاص خود را منعکس می کنند رفیق هنگامی که نبوغ مسیحیت خوانده می شود: سنتی که در آن زیبایی اتفاقی نیست ، بلکه ضروری است ، مانند یک تکرار قابل مشاهده از تجسم ، و نشانه ای از حقیقت ، عینی ، جهانی است و می تواند از طریق شکل با آن روبرو شود. این سایه های مختلف زیبایی در سراسر قاره ، همه به همان اصل و نسب معنوی گواهی می دهند – و به نشاط ماندگار یک فرهنگ که با ایمان شکل می گیرد.
و برای من ، به همین دلیل بوداپست چیزی بیش از خانه است. این یک یادآوری آرام و مداوم از آنچه که من به عنوان یک کاتولیک معتقدم: آن زیبایی چیزی نیست که ما ایجاد می کنیم بلکه چیزی است که ما دریافت می کنیم – و این که هر زیبایی واقعی ، در پایان ، ما را به سمت کسی که زیبایی است ، باز می گرداند.