سومایه رشیدی ، که در 25 سپتامبر 2025 در زندان قارچاک ایران درگذشت
ترس از زندانیان سیاسی ایران پس از جنگ 12 روزه اسرائیل
بازداشت شدگان زنان در زندان قارچاک ایران در حال مرگ هستند و به دلیل شرایط نامناسب آن بدنام هستند.
در بیش از یک هفته ، سه زن از بین رفتند از انکار مراقبت های پزشکی در زندان پر ازدحام و بیماری.
در 16 سپتامبر ، سودابه اسدی درگذشت. سه روز بعد ، جمیل عزیز ، که به اتهامات مالی برگزار شد ، درگذشت. وی با علائم حمله قلبی به زندان زندان منتقل شده بود ، اما پزشکان گفتند که هیچ مشکلی وجود ندارد و او را به بخش خود فرستاد.
یکی از بازداشت شدگان گفت: “زنان گریه می کردند ، فریاد می زدند ، اعتراض می کردند … اما هیچ کس نیامد. او قبل از چشمان ما درگذشت. چشمان او باز ماند که او را از بخش خارج می کردند.”
در 25 سپتامبر ، زندانی سیاسی ، سومیه رشیدی پس از آنکه مقامات نتوانستند وی را به موقع به مراکز پزشکی منتقل کنند ، درگذشت.
رشیدی ، 42 ساله ، در آوریل 2025 در تهران به دلیل نوشتن شعارهایی انتقادی در سیاست های دولت در تهران کشف و ضبط شد. مأموران سر او را به دیوار کوبیدند ، روی سینه او نشستند و ضربات متعددی به صورت ، پاها و شکم او وارد کردند.
وی در زندان اوین تهران زندانی شد و پس از حمله اسرائیل به اوین در ماه ژوئن به قارچاک منتقل شد. سلامت دفع کننده وی به جای درمان با آرام بخش ها مورد توجه قرار گرفت. در 15 سپتامبر 2025 ، وی دچار تشنج شد و در وضعیت نیمه آگاهانه به بیمارستان منتقل شد. پزشکان به خانواده وی گفتند که انتقال تأخیر باعث خسارت برگشت ناپذیر شده است.
چهل و پنج زندانی سیاسی زن در قارچاک بیانیه مشترکی صادر کردند:
چندین بار در مقابل چشمان ما ، به خصوص در دو ماه گذشته ، او در فواصل زمانی کوتاه تشنج شدید را تجربه کرد و پس از انتقال به بیمارستان ، بدون اینکه برای بستری به بیمارستان فرستاده شود ، بدون اینکه به وضعیت اضطراری وی فرستاده شود … آنها او را به زندان بازگرداندند.
برنده جایزه صلح نوبل ، نرگس محمد ، در مرخصی پزشکی از حبس در قارچاک ، خلاصه کرد: “بازداشت زندانیان بیمار در زندان های جمهوری اسلامی نمونه بارز شکنجه است و کشتن آنها با انکار حق آنها برای مراقبت های پزشکی یک عمل جرم است.”
جهنم قارچاک
در یک منطقه بیابانی 17 کیلومتری (10.5 مایل) در جنوب تهران ، قارچاک یک مزرعه طیور و سپس یک مرکز توانبخشی مردان بود. در سال 2010 به زندان زنان تبدیل شد.
بازداشتنانی که به خانواده های خود رسیده اند ، بخشهای پر ازدحام خطرناکی را که کثیف هستند ، به حشرات و آفات آلوده شده و فاقد تهویه مناسب هستند ، گزارش می دهند.
هیچ پنجره ای در تسهیلات وجود ندارد. ریخته های بزرگ صنعتی ظرفیت کمتر از 100 نفر دارند ، اما اغلب بیش از 150 زندانی دارند. در بعضی مواقع ، حداکثر 600 زن در آنها بسته بندی می شوند.
بازداشت شدگان فاقد بهداشت و نیازهای اساسی ، برای زنده ماندن ، بهره برداری – از جمله سوءاستفاده جنسی – را تحمل می کنند.
قارچاک همچنین کودکانی را نگه می دارد که تا دو سالگی با مادران خود زندگی می کنند.
یکی از کارمندان سابق درباره وضعیت پزشکی گفت:
یکی از جدی ترین مشکلات زندان ، مراقبت های پزشکی ضعیف است. این بیمارستان حتی مانیتور فشار خون ندارد. مخازن اکسیژن اغلب خالی است ، دستگاه ECG شکسته است و هیچ دستگاه ضربان ساز در دسترس نیست. انتقال به بیمارستان ها با روشهای پیچیده ای روبرو شده و اغلب مسدود می شود.
دارو از نظر کمبود است – گاهی اوقات یک بطری شربت واحد به همه زندانیان با سرماخوردگی داده می شود. به دلیل ازدحام جمعیت ، هر زندانی فقط یک بازدید از بیمارستان در هر ماه مجاز است. حتی تجهیزات اساسی ، مانند کشش و صندلی های چرخدار ، از دست رفته و مراقبت های فوری را به شدت محدود می کند.
در اعتراض به گرسنگی اعتصاب می کند
نوزده بازداشت شده از 30 سپتامبر اعتصاب غذا دو روزه را انجام دادند تا درگذشت رشیدی را عزادار کنند. آنها به رفتار مقامات زندان ، عدم پاسخگویی و عدم انتقال آنها به زندان اوین اعتراض کردند
مهدی فراهی شاندیز ، معلمی در اوین ، از 28 سپتامبر در اثر کشته ها و محرومیت از مراقبت های پزشکی در اعتصاب غذا قرار گرفته است. حمید آردالان به اعتراض پیوست:
من اعلام می کنم که تا زمانی که زندانیان سیاسی و ایدئولوژیک زنان به بخش زنان Evin منتقل نشوند و مراقبت های پزشکی مناسب ارائه دهند ، حتی اگر جسد من در دست شما باشد ، من اعتصاب غذا را پایان نمی دهم.