حرفوی نخست وزیر پیشین ایتالیا ، ماریو دراگی ، نسخه بسیار مورد انتظار خود را برای چگونگی راه اندازی مجدد اقتصاد اروپا سال گذشته تولید کرد. در گزارش دراگی به درستی به عنوان بیداری بی ادبانه برای اتحادیه اروپا که از منسوخ خود بسیار شکایت دارد ، تحسین شد. دراگی نتیجه گرفت که 800 میلیارد یورو در سال افزایش هزینه های عمومی برای پایان دادن به سالهای رکود مورد نیاز است. وی هشدار داد كه اگر اروپا با رقبای خود روبرو نشود ، با كاهش “آهسته و آزار دهنده” روبرو خواهد شد.
و با این حال ، یک ماده از دستور دراگی گم شده بود. در نقشه راه نزدیک 400 صفحه ای برای نجات اتحادیه اروپا ، کلمه “دموکراسی” فقط سه بار (یک بار در کتابشناسی) ذکر شده است. در مقابل ، “ادغام” 96 بار و “دفاع” 391 بار استفاده می شود. درست است که گزارش دراگی صریحاً به آینده رقابت اروپا اختصاص داده شده است (و نه به طور گسترده تر به اروپا از آینده) اما اگر اتحادیه اروپا نتواند راهی برای مشارکت بهتر شهروندان خود پیدا کند ، دستیابی به ادغام دیگری که دراگی می گوید برای ایجاد یک بازار مجرد هنوز هم که رقابتی تر و اروپا قادر به دفاع از خود هستند ، ضروری خواهد بود.
یک چیز مطمئن است: روش قدیمی تصمیم گیری که نسلی از رهبران اروپایی به آن اعتماد می کنند منسوخ است. ما فوراً نیاز به اصلاح اتحادیه اروپا داریم ، اما رویکرد از بالا به پایین برای انجام این کار دیگر برای هدف مناسب نیست.
درست است ، بحث در مورد “کسری دموکراتیک” به اندازه خود اتحادیه اروپا قدیمی است. انتخابات مستقیم به پارلمان اروپا ، اولین و تنها مجمع بین المللی که از این طریق انتخاب شدند ، در سال 1979 برای پاسخ به همان انتقاد معرفی شد. با این حال ، حداقل تا اواخر قرن گذشته ، بحث در مورد دموکراسی اروپا به عنوان طاقچه ای برای Thinktanks دیده می شد – چیزی خوب برای تکمیل یک پروژه ادغام که عمدتا توسط یک نخبه روشنفکر اجرا می شود.
امروز ، این تصویر به شدت تغییر کرده است: قدرت پارلمان اروپا با گذشت زمان افزایش یافته است ، اما فقط حدود نیمی از افرادی که حق رأی دادن در انتخابات اروپا را دارند ، زحمت انجام این کار را دارند. کمتر از 50 ٪ از این افراد به دو “خانواده” سیاسی (میانه راست و سوسیالیستی) رای می دهند که برای ده ها سال اجماعی را که پروژه اتحادیه اروپا برای کارکرد آن نیاز داشت ، فراهم کردند. و کمتر نگران کننده نیست ، طبق گفته بررسی اخیر از Cluster17 ، یک شرکت نظرسنجی فرانسوی ، درصد شهروندان اروپایی که می گویند اتحادیه اروپا دموکراتیک نیست و در عوض آن را به عنوان بوروکراتیک و قطع ارتباط در بین گروه های سنی جوان تر توصیف می کند (تبدیل شدن به اکثریت محکم در بین افراد 34 ساله و کمتر).
رقابت بیشتر به بودجه بزرگتر اتحادیه اروپا نیاز دارد (در حال حاضر فقط در آن ایستاده است 1 ٪ تولید ناخالص داخلی) و پول بیشتری برای “کالاهای عمومی” اروپایی (کالاهایی که برای تولید آنها در سطح اتحادیه اروپا ، به عنوان مثال ، خدمات ارتباطات از راه دور مبتنی بر ماهواره یا قطارهای پر سرعت ترانس اروپایی وجود دارد). اما شما نمی توانید برای تأمین هزینه های مشترک اتحادیه اروپا بدون نمایندگی بیشتر ، مالیات جدید بخواهید. با توجه به تهدیدهای وجودی که اروپا با آن روبرو است و ناکارآمدی که 27 بودجه نظامی حاکی از آن است ، دفاع متداول تر باید یک جهت متداول باشد. با این حال ، نیاز به درک عمومی به اندازه کافی گسترده دارد که چنین هزینه هایی به نفع هر شهروند جامعه ای است که می خواهیم از آن دفاع کنیم.
با این حال ، با کمال تعجب شاید ، طبق نظرسنجی Cluster17 ، افراد جوان حتی از والدین خود احساس اروپایی کمتری می کنند و ترجیح می دهند خود را شهروند جهان بنامند.
بدون نمایشی اروپایی ، ایجاد ارتش اتحادیه اروپا دشوار خواهد بود – اگر این همان چیزی است که از مباحث مربوط به امنیت ناشی می شود – بلکه یک دموکراسی واقعی اروپا نیز هست. و اگر نه شهروندی و نه درگیری نداریم ، ما مانند مواردی که دیده ایم ، یک واکنش سیاسی را به خطر می اندازیم در معامله سبز یا اقدامات ریاضتی که پس از سقوط مالی جهانی و بحران یورو انجام شد ، حتی اگر این سیاست ها از نظر تئوری درست باشند.
ماه گذشته حدود 100 سیاستگذار ، سیاستمداران ، روزنامه نگاران ، دانشگاهیان و دانشجویان از تمام کشورهای بزرگ اروپایی (اتحادیه اروپا و فراتر از آن) در Siena جمع شدند تا در نظر بگیرند که چگونه یک اروپا آینده می تواند با برخی از بزرگترین چالش های خود ، مانند دفاع مشترک ، تهدیدی که توسط جنگ های جهانی تجارت و هوش مصنوعی ناشی می شود ، مقابله کند. نتیجه مقاله ای است که در اولویت های شناسایی بهتر رأی دهندگان در هر یک از تصمیمات بزرگ قرار دارد.
ابتکار اخیر کمیسیون اروپا – الف تابلو شهروندان که در آن 150 شهروند اتحادیه اروپا به طور تصادفی انتخاب شدند تا به اتحادیه اروپا کمک کنند تا تصمیم بگیرند که چگونه پول خود را در آینده خرج کنند – یک شروع خوب محسوب می شد.
اما کنفرانس در Siena تغییراتی را مشخص کرد که در صورت قرار دادن توصیه های شهروندان به روشی منظم ، ضروری خواهد بود. به عنوان مثال ، در تصمیم گیری بودجه اتحادیه اروپا ، زبان باید تغییر کند تا شهروندان بتوانند درک کنند که در هر برنامه هزینه ای به چه هدفی حاصل می شود. منطق بودجه باید “مبتنی بر صفر” باشد (که در مجالس حسابداری به معنای تصمیم گیری بر اساس تعدیل افزایشی به هزینه های گذشته نیست). چنین رویکردی می تواند اطمینان حاصل کند که “دموکراسی مشارکتی” به ابزاری اصلی سیاست گذاری اتحادیه اروپا تبدیل می شود.
مجموعه ای از “اقدامات مثبت” که گروهی به رهبری لوکا ورزیچلی از دانشگاه سیینا برای ارتقاء نسخه های نمایشی اروپایی به سر می برد ، بسیار مهم نیست. چشم نواز ترین پیشنهاد-و موردی که وسیع ترین اجماع را به خود جلب کرد-این بود که برنامه دانشجویی Erasmus را برای همه دانشجویان اتحادیه اروپا در آموزش متوسطه و سطح سوم رایگان و اجباری کند.
یک چهارم از پول خرج شده توسط اتحادیه اروپا برای کشاورزان کافی خواهد بود یک نسخه گسترده از اراسموس را پوشش دهید، Thoughtank Imaginative and prescient که در کنفرانس Siena تشکیل شده است. من شک ندارم که نتایج تحول گرا تر خواهد بود.
کسری دموکراسی فقط یک مشکل اروپایی نیست. نهادهای نماینده از آنچه به نظر می رسد نوعی منسوخ فن آوری است ، رنج می برند. اینترنت به طور گسترده کنترل اطلاعات را تغییر داده است ، یعنی قدرت. این امر مستلزم تحول اساسی در مکانیسم هایی است که از طریق آن قدرت به دست می آید ، مهار و اعمال می شود. و از ابزارهایی که ما برای انتقال ترجیحات فردی و تبدیل آنها به انتخاب جمعی استفاده می کنیم.
اتحادیه اروپا به وضوح بیشتری در مورد آنچه برای آن است نیاز دارد ، و باید فراتر از آن باشد که شهروندان را درگیر کند تا پیام های خود را مشروعیت زیبایی ارائه دهد. اما این مزیت متناقض بودن از یک پروژه ناتمام است. این بدان معنی است که این انعطاف پذیری را برای آزمایش با اشکال جدید مشارکت ، سیاست گذاری و شهروندی دارد. باید فوراً تصدیق کند که تنها راه محافظت از دموکراسی ، تطبیق فرم های خود با یک زمینه فنی کاملاً متفاوت است.