در قدیمها، در شهری کوچک و زیبا، یک داستانگونه خبره و ماهر به نام رضا زندگی میکرد. او دارای چشمانی ناب و دلی غرق در عوالم داستان بود که هر شب با حضور در بازار شهر، دلهای مردم را با داستانهای پرانرژی و سحرآمیز خود جذب میکرد.
یک شب، او داستانی جالب و دلنشین را برای مردم شهر تعریف کرد. داستان دربارهی خانهای قدیمی و متروکه بود که از آن به عنوان “خانهی روحها” یاد میشد. گفته میشد که در این خانه، روحانیان گمشده و داستانهای فراموش شده به زندگی میآمدند و به خانهی خالی روح میبخشیدند.
مردم به زیبایی و واقعیت این داستان معتقد شدند و آرزو کردند که رضا به آن خانه برود و رازهای آن را کشف کند. آن شب، او تصمیم گرفت به سفری جذاب و پرماجرا به سوی خانهی روحها برود.
با گامزدن در خیابانهای تاریک و پراز راز و رمز، رضا به خانهی قدیمی رسید. در آنجا، با روحانیان گمشده و داستانهای فراموش شده روبرو شد. او با شنیدن داستانهایشان، در دل خود روایتهایی از عشق و امید و دلسوزی را تجربه کرد.
با مرگ ناگهانی همراه معبر رضا، خانهی روحها پنجرهای به دنیای جدیدی باز کرد. رضا به زندگی روحی تغییر یافت و دیگر آن داستانگوی شهر کوچک نبود، بلکه یک راوی بزرگ و با قدرت بود که داستانهایی از زندگی و مرگ و عشق و دوستی را به دنیا میگفت.
با ما در ماجراهای رضا همراه شوید، و خود را در دنیایی از داستان و انسانها به تسلیم بکشانید.
**با ما در مرشدی همراه شوید**
**تصویر بالا تزئینی است**