توسط جیک اسکات
یک تغییر خوشایند و قابل توجه به سیاست اروپا رسیده است: پذیرش اینکه اتحادیه اروپا (اتحادیه اروپا) برای دفاع نظامی خود به شدت به ایالات متحده اعتماد کرده است. تنها چند سال پیش ، هر پیشنهادی مبنی بر اینکه اروپا در دفاع از قاره خود وزن خود را به دست نیاورد ، یا قدرت ارتش خود را به ایالات متحده برون سپاری کرده بود ، با توهین و دلهره روبرو می شد. با این حال ، فردریش مرس صدراعظم آلمان اکنون نه تنها این واقعیت را تصدیق کرده است ، بلکه تا آنجا پیش رفته است که می گوید این قاره “بار آزاد” از ایالات متحده بوده است.
یک قدرت واحد که بر امور جهانی از طریق قدرت نظامی حاکم است ، به سختی غیرمعمول نیست. در حقیقت ، قرن ها در روابط بین الملل که مناطق دارای قدرت غالب هستند ، یک هنجار بوده است: در اروپا ، این نقش تا حد زیادی توسط فرانسه از قرن چهاردهم تا نوزدهم بازی می شد ، و این تنها ظهور یک امپراتوری جهانی شده تحت عنوان تاج بریتانیا بود که قدرت واقعاً جهانی می تواند ظهور کند.
در سالهای رو به زوال قرن نوزدهم ، انگلیس آنچه را “استاندارد دو قدرت” نامید ، توسعه داد. اصل این بود که نیروی دریایی سلطنتی انگلیس باید به همان اندازه که دو قدرت بزرگ بعدی با هم ترکیب شده اند ، قوی باشند ، پس از آن فرانسه و روسیه. در دهه اول قرن بیستم ، صنعتی شدن سریع آلمان این تعادل تغییر قدرت را مشاهده کرد. هدف از سیاست انگلیس محافظت از امپراتوری جهانی (و بنابراین ، دریایی) و منبع قدرت ژئوپلیتیکی وی بود.
تقریباً 150 سال بعد ، ما می بینیم که رویکرد قابل توجهی مشابه ایالات متحده است ، اما به دلایل تا حدودی متفاوت. برای بهتر یا بدتر ، ایالات متحده به شیوه ای اصلی واقع گرایانه امپراتوری سابق انگلیس عمل نمی کند. ایالات متحده به جای استفاده از قدرت نظامی خود صرفاً در دستیابی به منافع ملی ، غالباً نقش “پلیس جهان” را پذیرفته است.
البته تفاوت های ظریف وجود دارد. منافع شخصی انگلیس آن را به پلیس اقیانوس ها فعال کرد نوعدوستیو با تجارت برده ها مبارزه کنید ، در حالی که هژمونی ایالات متحده ریشه در دستورالعمل های استراتژیک جنگ سرد دارد. صرف نظر از این ، ایالات متحده از مدتها قبل به عنوان قدرت غالب سیستم مبتنی بر قوانین بین المللی پس از جنگ در نظر گرفته شده است-هرچند اکنون این تغییر می کند.
در حالی که ایالات متحده هیچ معادل رسمی با استاندارد دو نیرو ندارد ، سالانه نزدیک به 1 تریلیون دلار برای ارتش خود هزینه می کند ، که این را به خود اختصاص می دهد 40 ٪ از هزینه های نظامی جهانیبشر این بودجه چین ، دومین بزرگ جهان ، با 314 میلیارد دلار را کوتوله می کند. در انگلیس ، ما بیش از 80 میلیارد دلار برای خود هزینه می کنیم دفاع در حالی که ما هنوز ششمین اسپندر برتر در سطح جهان هستیم ، این در مورد مبلغ است ایالات متحده فقط به برنامه هسته ای آن اختصاص می دهدبشر در مقایسه ، در سال 2024، آلمان ، بزرگترین اسپندر در اروپا ، 88.5 میلیارد دلار هزینه کرد ، در حالی که فرانسه ، سومین بزرگ ، 64.7 میلیارد دلار هزینه کرد و لهستان ، چهارمین بزرگ ، 38 میلیارد دلار هزینه کرد.
لهستان همچنین تنها عضو ناتو از سال 2018 است که بودجه دفاعی خود را به 4 ٪ تولید ناخالص داخلی افزایش می دهد. این به سختی تعجب آور است ، زیرا آنها برای ده ها سال در آستان بزرگترین درگیری در قاره اروپا قرار دارند. در حالی که آنها فقط در سال 2024 به این سطح هزینه رسیدند، این بخشی از تغییر گسترده تر در سیاست های لهستان است که از نظر سطح زندگی و دستمزدها به حدی افزایش یافته است که انتظار می رود اقتصاد بریتانیا در تولید ناخالص داخلی سرانه تا پایان دههبشر
با این حال ، سایر کشورهای اروپایی باعث نشده است که دفاع از چنین اولویت هایی صرف کند. در سال 2018، ترامپ از اعضای ناتو خواست تا هزینه های نظامی را به 4 ٪ از تولید ناخالص داخلی مربوطه خود افزایش دهند ، تعهد موجود 2 ٪ را در آن زمان دو برابر کنند. وقتی این اعلامیه اعلام شد ، هیچ کشور ناتو در حال رسیدن به هدف ، حتی ایالات متحده نبود. که فقط 3.6 ٪ هزینه داشت (یک شهادت واقعی برای اندازه و قدرت اقتصاد ایالات متحده).
به همین دلیل است که به عنوان یک پیروزی قابل توجه برای ترامپ که اعضای ناتو متعهد به افزایش هزینه های دفاعی خود هستند ، نه فقط 4 ٪ ، تلقی می شود. اما اکنون 5 ٪ تا سال 2035.
در واقع ، آیا می توان این مسئله را برآورده کرد؟ بسیار مشکوک است ؛ تعهد 5 ٪ همراه نیست کارتن در نحوه تقسیم آن باید، با 3.5 ٪ برای “نیازهای اصلی دفاع” و 1.5 ٪ باقیمانده در “حمایت از دفاع مانند زیرساخت های بندری” هزینه شده است. بسیاری از کشورهای اروپایی در حال حاضر با بودجه تنگ تری روبرو هستند که فضای بسیار کمتری برای مانور دارد. تحقق این اهداف باعث افزایش فشار بیشتر در امور مالی ملی می شود.
در حال حاضر ، انگلیس فقط 2.3 ٪ از تولید ناخالص داخلی ما را صرف دفاع می کند. دولت قول می دهد تا سال 2027 این میزان را به 3 ٪ افزایش دهد– اما تا زمانی که مهلت 2035 به دور خود می چرخد ، به احتمال زیاد یک حزب دیگر در قدرت خواهد بود. این امر می تواند منجر به تاخیر در افزایش 2 ٪ 2 ٪ باقیمانده تا بعد از انتخابات سال 2029 شود و جانشین خود را به سمت این لایحه بگذارد. این ممکن است دیپلماسی بین المللی بد باشد ، اما این سیاست خوب است.
این که آیا هزینه بیشتر برای دفاع ، ایده خوبی است یا نه ، در این مرحله بی ربط نیست. ادامه ضرب و شتم روسیه از اوکراین به این معنی است که دیگر نمی توان تجملات دوره پس از جنگ را به عنوان اعطا کرد. با توجه به اینکه رئیس سابق ارتش انگلیس دارد هشدار داد که ما باید برای جنگ با روسیه آماده شویم، تصمیمات سخت در پیش است. سؤال این است که آیا به طور خاص انگلیس و به طور کلی اروپا می توانند در مواجهه با درگیری ژئوپلیتیکی ، برنامه های سخاوتمندانه داخلی را ادامه دهند.
- درباره نویسنده: دکتر جیک اسکات یک نظریه پرداز سیاسی است که متخصص پوپولیسم و ارتباط آن با قانون اساسی سیاسی است. او در چندین دانشگاه انگلیس تدریس کرده و گزارش های تحقیقاتی را برای چندین اتاق فکر تهیه کرده است.
- منبع: این مقاله با هزینه منتشر شد