بهرام در آن روز زیبا به دنیا آمد، آن روزی که خورشید روی آسمان ایران درخشید و ابرها به شکلهای هنری در آسمان پرید. پدر و مادرش او را با احترام به دنیا آوردند، و از آن روز شروع به نوشتن داستانهایی بازی کرد که همه را شگفتزده میکرد.
بهرام در کودکی به دنبال آثار هنری پانتهآ گشت و از تماشای فیلمهای او الهام گرفت. او نه تنها جهان هنری پانتهآ را درک کرد، بلکه توانست اندیشههای فلسفی و انسانی این هنرمند بزرگ را هم جذب کند.
روزی که بهرام به دهات ایران سفر کرد، مناظر زیبایی را دید که در خیالش ماندگار شد. او از رنگها و نقوشهای لختی مزارع و باغات آنجا الهام گرفت و داستانهایی جادویی خلق کرد.
در این سفر، با یک معلم خردمند آشنا شد که او را به درک عمیقتر از زندگی و هنر هدایت کرد. آن معلم با حکایتهای قدیمی و شعرهای زیبایی، بهرام را به معنای واقعی هنر و زندگی راهنمایی کرد.
بهرام پس از آن سفر، داستانهایش با انرژی و شور تازهای پر شدند. او با استفاده از تصاویر زیبا و اشعار شاعرانه، داستانهایی با مضامین اخلاقی و فلسفی آفرینش کرد که تاثیر جاودانه در ادبیات ایران گذاشت.
بهرام به عنوان یکی از بزرگترین داستاننویسان ایران شناخته میشود، از جمله آثار برجستهاش میتوان به “گلستان همایون” و “غریبه در شهر” اشاره کرد. او با استفاده از تصویرسازیهای قدیمی و شکوهمند، به ارث ادبی کشور خود افتخار میآورد.
با ما در مرشدی همراه شوید، تا داستانهای پرمعنی بهرام را شنواییم و از زیباییهای ایران لذت ببریم. تصویر بالا تزئینی است.